اینجا کویر است. دخترکی کوزه ای سفالی در دست دارد و از 45 پله سنگی پایین می رود تا گرانبهاترین مطاع این سرزمین را که آب است را بدست آورد. این پله ها به آب انباری بزرگ ختم می شود.
حتما از خود می پرسید که آب انبار چه ربطی به شهر زیرزمینی دارد؟ در ادامه با آدراپانا همراه باشید تا اولین شهر زیرزمینی جهان بیشتر آشنا شوید.
این انبار مربوط به دوره صفوی است. ولی هنوز هم می توانید سرمای 1500 متر مکعب آب انباشته شده را از روی دیوارهای آن حس کنید. جنس دیوارهای آب انبار از ساروج است. در ساروج از آهک، خاکستر، سفیده ی تخم مرغ، خاک رس و الیاف گیاهی به نام لویی استفاده شده است. جالب اینجاست که به این ملات هرچه بیشتر آب می خورد، استحکامش بیشتر می شود.
امروزه این آب انبار بی استفاده شده و فقط راه ورود به شهر زیرزمینی می باشد. شهرزیرزمینی 1500 ساله است.
در دوره های ساسانی، سلجوقی، صفوی و قاجار، این شهر بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفته است. مردم نیز برای حفظ جان خود دست به کار شدند و این شهر زیرزمینی را ساختند.
مردمانی که در جنگل یا در کنار کوه ها زندگی می کردند می توانند به کوه ها و درخت ها پناه ببرند و از شر دشمنان در امان بمانند، ولی دشت به این وسعت، جایی برای پنهان شدن نداشت جز زیر زمین!
این شهر خفته بسیار ناگهانی کشف شد. در سال 1382 فردی در حال حفر چاه در حیاط خانه ی خود بود که ناگهان زیر پایش خالی شده و به داخل شهرزیرزمینی افتاد، درست مثل فیلم ها!
شهر زیرزمینی 3 طبقه است و هر طبقه 4 کیلومتر می باشد. طبقه ی اول راه ها و دالان هایی بود برای گمراه کردن تعقیب کنندگان احتمالی. طبقه دوم و سوم هم که اکثر آنها توسط سیلاب ها مسدود شده است، محل پناه گرفتن و زندگی در مواقه خطر و همچنین ذخیره ی آذوقه می باشد.
این شهر ورودی های متفاوتی داشت ولی توسط سیلاب هایی در سالهای اخیر مسدود شد. راهروهای پر پیچ و خم، اتاق های کوچ و بزرگ، سرویس بهداشتی، تله های پدافندی و دفاعی و ساکنانی که آرام پنهان شده بودند، همه در انتظار ورود مهاجم بودند تا در این تله ها گرفتار شوند. از اینجا بود که توهم و داستان هایی ترسناک در میان دشمنان رواج یافت. دیگ ها در روی شهر در حال جوشیدن بود ولی هیچ انسانی آنجا نبود! مگر می شود؟
چاه های عمودی برای ورود به شهر بودند و چاه های U شکل برای تهویه ی هوا بود. در کنار هر چاه عمودی ورودی چندین چاه دیگر نیز حفر شده بود که به هیچ جایی راه نداشتند. انتخاب اشتباه چاه ورودی برای دشمنان مساوی بود با مرگ.
مردم برای اینکه از طبقه دوم به اول بازگردند، باید ابتدا از چاهی 4 متر به پایین می رفتند، سنیه خیر چند متر به جلو حرکت کرده و سپس 16 متر از چاه بعدی بالا می رفتند. این چاه ها مسیر حرکت یک نفر بود، آن هم بدون اصلحه! نداشتن اصلحه برای دشمنان هم نقطه ضعفی بزرگ محسوب می شد.
اگر جنازه ای هم در این مسیر ها وجود داشت، باید ابتدا آن را بیرون کشند و سپس به راه ادامه دهند.
اکنون با دخترک کویری که برای بردن آب به اینجا آمده بود، به سطح زمین بر می گردیم. 45 پله را به عشق به کسانی که در انتظار آب هستند، با کوزه ای سنگین پشت سر می گذاریم. چه همت و اراده ی بزرگی داشتند مردمان این سرزمین جاوید!
چرا این شهر به اویی معروف شد؟
در لغت نامه دهخدا اوي واژهاي است که در گويش كاشاني معادل « آهاي » فارسي قرار مي گيرد. به لحاظ ساختار تو در تو و تاريك بودن شهر زيرزميني در قديم افراد براي پيدا كردن يكديگر با صداي بلند با كلمه « اوي » همديگر را صدا ميكردهاند. همچنين گفته می شود که مقنی ها برای هنگام حفر شهر زيرزميني، برای جا به جایی خاک از ظرفهایی به نام دلو، استفاده می کردند. وقتي دلو پر از خاك ميشده مقني فرياد ميزده « اوي » و فردي كه مسئول بالا كشيدن دلو بوده است با شنيدن آن متوجه ميشده كه باید دلو را بالا بکشد.
و در انتها باید بگوییم که این شهر، بزرگترین شهر زیرزمینی دست کن جهان است و مطمئنا بزرگ تر از آن است که تا کنون کشف شده است.