یکی از جاهای دیدنی دهلران قلعه تاریخی شیاخ میباشد. قلعه يا شهر باستانى شياخ بر فراز تپهاى بين دو رودخانه در تنگ معروف به وويله و در دامنه کوههاى تخت پيران در شمال غربى و تخت نيله در شمال شرقى بخش زرينآباد شهرستان دهلران و در نزديکى روستاى بردى، واقع شده است.
باتوجه به وجود رودخانه ها و تپه ماهورهای تقریباً هم سطح، این منطقه قابلیت شکل گیری سکونتگاه هایی چون قلعه شاخ و محوطه های پیرامونی آن در زمان آبادانی قلعه را داشته و شرایط بسیار مناسبی برای دامپروری فراهم آمده است.
ساکنان قلعه و محیط اطراف آن بیشتر از طریق دامپروری و شکار امرار معاش می کرده اند، البته به صورت محدود کشاورزی نیز داشته اند. از دیگر منابع غذایی ساکنان منطقه می توان به تنوع گونه های جانوران قابل شکار در منطقه اشاره کرد.
شرایط محیطی قلعه بسیار سوق الجیشی است و تنها ورودی آن از سمت شمال بوده که آثار برج های ورودی تاحدودی برجای مانده است. اما دیگر بخشها در چهارطرف به صورت ترانشه های دره ای و صعب العبور هستند. در خارج از قلعه در پیرامون آن به طور پراکنده آثار معماری و استقرارهایی وجود دارد که در ارتباط با ساکنان قلعه است.
ویژگیهای معماری قلعه
ساختمان قلعه به صورت شمال- جنوبی به طول تقریباً ۸۰۰ متر و عرض آن به صورت غربی- شرقی به تناسب توپوگرافی از ۷۰ تا ۱۵۰ متر متغیر است.
مصالح به کار رفته در بنا شامل سنگ لاشو و گچ نیم کوب است. یکی از خصوصیات اصلی و بارز بنا ساخت باروی آن در چند مرحله است که ارتفاع آن در بعضی از قسمتها به ۷ متر میرسد.
مرحلهای بودن ساخت بارو بدین شکل است که ابتدا ارتفاع ۲ متر از بارو را به طور سراسری ساخته و در مرحله بعد ارتفاع ۱.۵ تا ۲ متر دیگر را بر روی آن ایجاد کردهاند و در مرحله پایانی باز هم به طور سراسری ۲ متر دیگر به ارتفاع بارو افزوده شده است.
بدنۀ داخلی بارو با سنگهای قلوه، لاشه و ملاط گل و گچ سست ساخته شده و دارای استحکام زیادی نیست. نمای بارو در مرحله بعدی به صورت نسبتاً منظم و صاف با استفاده از سنگهای لاشه و گچ به صورت محکمتری ساخته شده است.
دور تا دور قلعه دارای برجهایی است که به صورت نیم دایره، به صورت جداگانه به بدنۀ بارو الحاق شدهاند که دارای چفت و بست نیستند و به همین دلیل درصد تخریب آنها بیشتر بوده است تا دور قلعه دارای برجهایی است که به صورت نیم دایره، به صورت جداگانه به بدنۀ بارو الحاق شدهاند که دارای چفت و بست نیستند و به همین دلیل درصد تخریب آنها بیشتر بوده است. در قسمتهای مختلف برج و بارو محلهای سوراخ داربستها که در حین ساخت برج و بارو به کار رفتهاند وجود دارد.
قلعه به دو بخش کلی شمالی و جنوبی تقسیم شده است که بخش جنوبی کوچکتر و احتمالاً حاکم نشین قلعه بوده است.در داخل قلعه به طور پراکنده آثار معماری وجود دارد که بعضی از آنها با سنگ و گچ ساخته شدهاند. به نظر میرسد ساختمانهای داخل قلعه در بیشتر قسمتها از خشت و گل ایجاد و به مرور زمان از بین رفتهاند. بر اساس شواهد موجود میتوان به حوض آبی (انبار) در داخل بنا اشاره کرد که آب را از طریق یک کانال به این حوض منتقل میکردهاند.
در مورد ساختارهای سازهای داخل قلعه با توجه به از بین رفتن آنها و عدم مطالعات گمانه زنی، کاوش و نوع کاربری آنها نمیتوان اظهار نظر کرد. تنها میتوان به دیوار سراسری که بخش جنوبی قلعه (حاکم نشین) را از بخش شمالی جدا میکند اشاره کرد.به نظر میرسد در بخش شمالی قلعه که عموم مردم در آن زندگی میکردهاند از سازههای خشتی استفاده شده است. پیرامون قلعه دارای آثار استقرارهایی است که به نظر میرسد محل زندگی کوچنشینان بوده و به طور فصلی در اطراف قلعه اطراق میکردهاند. با توجه به وجود قبرهایی در داخل قلعه به نظر میرسد قبرستان این منطقه داخل قلعه باشد که نیاز به گمانه زنی و بررسی بیشتر دارد.
با توجه به سبک معماری قلعه میتوان به یقین گفت که بنای قلعه در دوره ساسانیان ساخته شده و بررسی شواهد موجود در آن نشان دهنده ادامه زندگی در آن تا قرن پنجم هجری قمری است.
ملاط گچ به کار رفته در بعضی از بناهای داخل قلعه با ملاط گچ استفاده شده در بارو متفاوت است که احتمالاً متعلق به بناهای دورة اسلامی داخل قلعه است.
از مواد فرهنگی یافت شده در قلعه میتوان به جوشهای فلزی کوره اشاره کرد که وجود کورهها و کارگاههای ذوب و ساخت اشیا فلزی را در این منطقه تأیید میکند. از شاخصترین سفالهایی یافت شده در محوطه قلعه، سفالهای لعابدار قرون اولیه اسلامی است.