شهر تاریخی و باستانی دارابگرد که در قدیم به آن دارابجرد نیز میگفتند، در ۶ کیلومتری جنوب شهر فعلی داراب در کنار جاده جدید داراب- شیراز قرار دارد. این شهر از جاذبه های داراب،کهنترین شهرهای ایران و جهان محسوب میشود و پیشینه آن به بیش از 2600 سال میرسد.از دیگر نکات مهم در مورد این شهر باستانی، واگذاری این شهر به امام حسن مجتبی (ع) است که در عهدنامهی صلح بین ایشان و معاویه به آن اشاره شده است که نشات گرفته از اهمیت آن در طول تاریخ است.
وجه تسمیه دارابگرد
دارابگرد از دو کلمه داراب و گِرد تشکیل شده و چنان که ذکر شد منسوب به داراب از پادشاهان کیانی (هخامنشی) است در مورد واژه «گرد» معانی مختلفی از جمله شهر و مدینه، مدور و دایره شکل و ساخته شده توسطِ (نام فرد) ذکر شده که تمام این معانی در رابطه با نامگذاری دارابگرد مصداق دارد. بدین معنا که دارابگرد از بدو تاسیس شهر بوده، طرح آن مدور است و توسط داراب نیز ساخته شده است. در فارسنامه ناصری کلمه گِرد مترادف شهر آمده و ذکر شده: گرد به معنای شهر باشد و جِرد معرب آن است. (فارسنامه جلد 2 ص 1306).
در برهان قاطع و فرهنگ آنندراج به معنای دور و حوالی و پیرامون آمده و فرهنگ معین آن را به معنی «ساخته و کرده» آورده و ذکر می کند در اواخر اسامی امکنه می آید و معنای شهر ساخته شده توسطِ (اسم خاص) می دهد. مثل بروگرد (بروجرد) و دارابگرد. به نوشته فرهنگ دهخدا «گرد» و «گرت» در زبان پهلوی به معنای مدور و در زبان فارسی باستان احتمالا «کرتا» بوده است. دهخدا این کلمه را به معنای شهر و مدینه آورده هم چون دارابگرد و سیاوش گرد که مراد از آن شهر داراب و شهر سیاوش است، به عنوان مثال (از شاهنامه فردوسی):
چو دیوار شهر اندر آورد گرد
ورانام کردند دارابگرد
و یا:
زخَتلان و از تَرمَذ و ویسه گرد
زهر سو سپاه اندر آورد گِرد
امروزه در برخی اماکن به صورت مزید مؤخر مکانی باقی مانده است از جمله: دشت گرد، سوسن گرد، لاسگرد، بروگرد (بروجرد)، خسروگرد، داراب گرد (دارابجرد)، فیروزگرد، شاپورگرد، بختاگرد (بختاجرد) و کوهگرد (گوهجرد) بنابراین دارابگرد به معنای ساخته شده توسط داراب یا حاصل کار داراب است. ابن بلخی در شرح حال دارای اکبر پسر بهمن می نویسد: چون پادشاهی بدو رسید… شهر دارابگرد از پارس، دارا، بکرد. (فارسنامه ابن بلخی ص 55) در مسالک الممالک استخری نیز به همین معنا اشاره شده و دارابگرد را از ساخته های ملک دارا معرفی می کند. (مسالک الممالک ص 110)
همچنین ابن حوقل در کتاب صوره الارض می نویسد: دارابجرد ساخته دارابن دارا و دارابجرد یعنی ساخته دارا (سفرنامه ابن حوقل ص 47)
در تاریخ ثعالبی تالیف محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری (وفات429 قمری)که ترجمه «غرر اخبار ملوک فرس و سیرهم» است آمده:
چون هما کار ها را به دارا سپرد، وی بر تخت شاهی نشست و تاج بر سر نهاد و در سرزمین فارس دارابگرد را بساخت و اسیران روم را در آن جا سکونت فرمود. (تاریخ ثعالبی ص 24
در فارسنامه ناصری به وجه تسمیه دارابگرد بدین گونه اشاره رفته است: کلمه «دار» در لغت به معنی پرورنده است. پس داراب یعنی پرورنده آب (پرورش یافته در آب) و این بلوک را برای فراوانی چشمه های آب گوارا و رودخانه های بسیار، دارابجرد که در اصل دارابگرد است نیز گویند.
برای آنکه در شاهنامه فرموده است: این شهر را داراب کیانی پسر بهمن بساخت و «گرد» به معنای شهر باشد و «جرد» معرب آن است و چون همای، داراب را بزاد در صندوقش گذاشت و بر روی آب رودخانه «فرات» روانه اش بداشت و به این جهت او را «دار آب»گفتند. (فارسنامه ناصری ج 2 ص 1306)
محمد پروین گنابادی در پانویس کتاب «برگزیده مشترک یاقوت حموی» نوشته است:
صاحب حدود العالم در ضمن سخن از ناحیت فارس، داراگرد را شهری خرم و آبادان یاد کرده است و یاقوت حموی می گوید: کلمه دارابگرد، گاه به صورت مخفف، الف اول آن حذف می شود و «درابجرد» گویند و اصل، کلمه اول ترکیب است و معنی آن به فارسی کار داراب (عمل داراب) است و داراب همان دارا است که اسکندر وی را کشت. درابجند هم آمده است. (برگزیده مشترک یاقوت حموی پانویس ص 46)
به هر حال نام دارابگرد در کتاب حدود العالم «داراگرد»، در متون عربی «دارابجرد»، در معجم البلدان «درابجرد» و در بسیاری ماخذ دیگر، «دارابگرد» آمده است.
دارابگرد نام یکی از ۵ شهرستان ایالت پارس در ایران قدیماست. دیوار اطراف شهر باقی مانده و هنوز برخی از بقایای بناها از جمله کاخ وقلعه حاکم شهر بر فراز قله میانی دیده میشود. بنای شهر دارابگرد بر مبنای برخی روایات تاریخی منسوب به داراب پسر بهمن، پسر اسفندیار کیانی بوده است.
شهر تاریخی دارابگرد نخستین پایتخت سلسله ساسانیان است و قدمت آن به عصرهخامنشیان میرسد.در میان دشت وسیع و حاصلخیز داراب به دلیل شرایط امنیتی آن زمان و اهمیت شهر به صورت مدور بنا گردیده است و از این جهت در ردیف اولین شهرهای مدور داخل فلات ایران محسوب میگردد. برای حفاظت از شهر خندقی پیرامون آن حفر کردهاند.پیرامون شهر دیوار مخروطی عظیمی از گل رس و سنگ و ملات آهک ساخته شده است که ارتفاع آن به بیش از ۱۰متر میرسد.گنبد نمکی دارابگرد یا دارابجرد در وسط دشت سرسبز و پهناور داراب سر از خاک بر آورده است.این کوه نمکی مرکز شهر باستانی دارابگرد می باشد که دیواری حلقوی آن را در برگرفته است. این مجموعه گردشگری باستان – زمین شناسی کم نظیر یکی از جمله آثار جذاب،دیدنی و تماشایی در استان فارس است.
دارابگرد در عصر ساسانیان اهمیت فراوانی داشتهاست و اکثرآثار تاریخی این شهرستان متعلق به این دوره میباشد. ضرابخانه بزرگی نیز در دارابگرد دایر بوده که در دوران اسلامی فعال بودهاست. این شهر در سال ۲۳ هجری توسط اعراب فتح میشود و حکومت آن در اختیار سرداران عرب قرار میگیرد.
این شهر تا قرن پنجم هجری آباد بوده، اما در این دوره به دلیل تهاجم گسترده سلجوقیان دچارآسیب و ویرانی میشود و اهالی به ناحیه جدیدی در شرق شهر فعلی به نام تنگ رمبه کوچ مینمایند و پس از حمله سلاجقه به ناحیه جدید به ناچار به محل فعلی داراب عزیمت میکنند.
شهر فعلی نیز در دوران ایلخانان مغول و تیموریان مورد حمله قرار میگیرد و خسارات زیادی میبیند.اما در عصر صفویه با توجه به حکام وقت این شهر روبه آبادانی میگذارد و تا دوران زندیه ازولایات مهم فارس بودهاست. درعصر قاجار شهر داراب به دلیل دارا بودن اراضی وسیع و حاصلخیز مورد توجه حکام ایالتی قرارمی گیرد با استقرار ایلات ترک و عرب در اطراف این شهر به صحنه منازعات و درگیریهای حکومت و ایلات تبدیل میشود و از این رهگذر دچار صدمات جدی میگردد و از توسعه و پیشرفت باز میماند.
در این محل ۲ آتشکده ساسانی در مجاورت یکدیگر قرار دارد که در نوع خود قابل توجه است.ساختار این آتشکدهها همانند سایر آتشکدههای عصر ساسانی به شکل چهارتاقی با گنبد مدور میباشد و مصالح به کار رفته درآن شامل گل وگچ ساروج وسنگ لاشه می باشد.
دروازه های شهر دارابگرد
شهر دارابگرد دارای 2 دروازه اصلی و 2 دروازه فرعی بوده است که این 4 دروازه دقیقا در 4 جهت اصلی قرار داشتهاند. 2 دروازه اصلی که مهم تر بوده در جهات غربی و شرقی و 2 دروازه دیگر در شمال و جنوب شرق قرار داشتهاند.
دروازه شرقی به نام دروازه خورشید در سمت راهی که به آتشکده مشهور به آذرخش میرفته قرار داشته و دروازه غربی از نظر تماس و ارتباط با خارج مهمتر بوده است و در جهت راهی که به مناطق مرکزی فارس می رفته قرار داشته است. ظاهرا از دروازه شمالی و جنوبی بیشتر برای ورود آب مشروب و خروج آب زاِِئد استفاده میشده است.
در مقابل دروازههای شهر دارابگرد پلهای متحرکی قرار داشتهاند که به هنگام حمله دشمن و همچنین در شب ها برچیده میشدهاند.
آثار پایههای پل در مقابل دروازهها خصوصا دروازه غربی دیده میشود. در درون شهر دو قله کم ارتفاع قرار دارد که همانند گنبدهای بزرگی در میان شهر خودنمایی میکنند. در بالای قله بزرگتر که مشهور به قله شاه نشین است آثار قلعه بزرگی وجود دارد، به نظر میرسد در این مکان ارگ یا قصری وجود داشته است.
آثار 4 دیواره و حصار به فاصله های مختلف در اطراف این قله دیده میشود، در حصار اول دوازده مقر نگهبانی و در حصار دوم 8 مقر یا سنگر نگهبانی و در حصار سوم 5 سنگر نگهبانی وجود داشته است و دیوار آخر که اطراف قصر یا ارگ بالای قله را محصور میکرده است.
این حصارها توسط سنگ و ساروج ساخته شده اند.در بالای قله شاه نشین آثار یک چاه آب نیز دیده میشود، احتمالا آب مورد نیاز ساکنین قلعه به وسیله همین چاه به بالای قله میرساندهاند.
در دامنه قله شاه نشین در دامنه 200 متری آثار غاری مصنوعی وجود دارد که به نظر میرسد محل نگهداری زندانیان و یا محل ذخیره آب و یا کالاهای ضروری بوده است.از دهانه غار تا کف آن بیش از یک و نیم متر ارتفاع وجود دارد و هیچ پلکانی در آن بکار نرفته است. پس از ورود به درون غار و عبور از یک راهرو باریک به فضای نسبتا بزرگی می رسیم که سقف و دیوارهای آن از سنگ تراشیده شده ایجاد گردیدهاند.
این ولایت از شمال به شهر سیرجان و از غرب به کوره اردشیر خوره از شمال غرب کوره استخر از جنوب به خلیج فارس و از شرق به بخشی از استان کرمان و بنادر هرمز محدود بوده است.
ویژگیهای جغرافیایی و کشاورزی دارابگرد
مساحت شهر دارابگرد قریب 300 هکتار است که شامل قلههای میانی شهر میشود. در محوطه پیرامون قلهها آثار بسیار اندکی از منازل مسکونی و آزاد به چشم میخورد و دلیل آن این است که عموم منازل و بناها با گل ساخته بودند.
شهر دارابگرد در میان دشت حاصلخیز و سرسبز هشیوار قرار گرفته است و از این جهت منطقه مناسبی برای کشت انواع محصولات کشاورزی بوده است. برخی از فراورده های کشاورزی علاوه بر مصرف داخلی به شهر های همجوار صادر میشده است.
گندم مهمترین محصول دارابگرد بوده است .بیشتر زمینهای زراعی پیرامون شهر زیر کشت گندم قرار داشته است . بهترین نوع گندم این منطقه در روستایی به نام شهنان در شمال دارابگرد کشت میشده است. علاوه بر گندم محصولات دیگری مانند جو ، ذرت ، پنبه و انواع پسته نیز کشت میشده است.
سایر محصولات دارابگرد
بافت انواع قالی و حصیر از زمانهای بسیار قدیم در دارابگرد و نواحی اطراف آن رواج داشته است. در برخی روستاهای قدیمی داراب مانند نوایگان ، لایزنگان ، رستاق فرشهای دستباف بسیار زیبا و ارزشمند تولید می شده که تاکنون نیز ادامه دارد و این فرشها به شهرها و مناطق اطراف و حتی کشور های دوردست صادر می شده است . بر اساس نوشته مورخین در دربار هارون الرشید بیش از هزار قالی بافت دارابگرد وجود داشته است.
یکی از محصولات مهم و ارزشمند دارابگرد مومیایی این شهر بوده است.این ماده که دارای ارزش دارویی است و برای درمان انواع شکستگی ها، زخم خوردگیها و پادزهر به کار میرود مقدار کمی از این ماده برای تسکین درد در شکستگی ها و کوفتگی ها مورد استفاده قرار میگیرد. مومیایی در کوهی واقع در جنوب غربی دارابگرد از سقف غاری قطره قطره میچکد.
راههای مواصلاتی دارابگرد
شهر دارابگرد بر سر راه بازرگانی و تجاری پارس بابنا در هرموز قرار داشته است.نزدیک ترین مسیری که شهرهای مرکزی فارس مانند شیراز ، تخت جمشید، استخر را به بندر هرمز وصل میکرده از این شهر عبور مینموده است.
همچنین یکی از مسیر های فارس به کرمان از این منطقه میگذشته است .راه معروف ابریشم سنگی که سواحل دریای خزر را به بنادر خلیج فارس وصل میکرده و عمود بر راه اصلی ابریشم بوده از داراب تا نزدیکترین شهر بزرگ همجوار (فسا) هفده فرسنگ بوده است.