در ولایت باستانی “بامیان” افغانستان قلعه کهن با برج و بارویی عظیم وجود دارد که به اعتقاد مردم این قعله به ضحاک تعلق دارد. در کابل، در ولایت باستانی و تاریخی بامیان افغانستان و در وسط رودخانههای “پایموری”، “ششپل” و “درهآهنگران” قلعه مخروبهای قرار دارد که بسیاری معتقدند که متعلق به ضحاک است. قلعه ضحاک از جاذبه های گردشگری افغانستان، که بنام “شهر سرخ” نیز یاد میشود، مجموعه وسیعی از ویرانههای تاریخی است که بر تپه سرخ رنگی در محل ورودی شرقی وادی بامیان قرار دارد.
افسانه شهر ضحاک
افسانههای زیادی درباره این قلعه وجود دارد که یکی از آنها به این شرح است: در این قلعه نظامی، شاه قدرتمندی به نام ضحاک حکمروایی میکرد که برای حفظ خود در برابر دشمنانش، دو مار را روی شانههای خود نگهداری میکرد. چون غذای آنها مغز انسان بود، مردم محل مجبور بودند که هر روز یک نفر را برای تغذیه این مارها آماده کنند. در این میان شخصی به نام ” کاوه آهنگر” که از سرداران مورد اعتماد ضحاک بود و برای سپاهیان وی سلاح میساخت، به بهانه غذا دادن به مارها به ضحاک نزدیک شده و با پتکش به سر ضحاک میکوبد. این چنین به زندگی آن پادشاه افسانهای و مارهایش خاتمه میبخشد.
پیشینه تاریخی شهر ضحاک
روزگاری شهر ضحاک محلی تلاقی کاروانهای بازرگانی بود و این شهر از جنوب به سرزمین هند از شرق به ایران و از شمال به سلسله کوههای هندوکش و رود “آمو” متصل میشد. وجود بقایایی چون دیوارهای مرتفع، برجهای متعدد و راههای پر پیچ وخم که هنوز هم قابل مشاهده هست، نشان از شکوه، رونق و ویژگیهای دفاعی این قلعه باستانی دارد. کارشناسان معتقدند که شهر به 3 بخش پایین، بالای کاخ و همچنین بخش مسکونی تقسیم شده است. براساس یافتههای باستانشناسان و تاریخنویسان، سبک معماری در برخی قسمتهای باقی مانده از شهر نشانههایی از دورههای مختلف تاریخی را نشان میدهد. آثار موجود در این منطقه به دورههای مختلف تاریخی چون ترکهای “یفتلی” (هونهای سفید) که به قرن چهارم تا نهم میلادی میرسد و شاخصههای معماری که به قرن دهم تا سیزدهم میلادی مربوط میشود و همچنین بقایایی که نشان از دوره تیموری در قرن پانزدهم تا شانزدهم میلادی دارد، در این ناحیه کشف شدهاند.
معماری و موقعیت جغرافیایی شهر ضحاک
نوع معماری و همچنین موقعیت جغرافیایی آن که در محل تلاقی سه گذرگاه مهم غزنی، کابل و بلخ قرار دارد، نشان دهنده آن است که این شهر کاربرد نظامی داشته و از استحکامات قابل ملاحظهای برخوردار بوده است. دیوارهای استحکاماتی این شهر از سطوح پایین و دامنه کوه آغاز و به سمت قله کوه امتداد مییابد. در قسمتهای بالا، قطر و ارتفاع دیوارها بیشتر شده و کمربندهای امنیتی آن محکمتر میشود. راه صعب العبوری که از بین چند برج نگهبانی و پیچ و خمهای فراوان و از میان دروازه تونل مانند سنگیای میگذرد، تنها راه ورودی شهر محسوب میشود.
معماری داخلی شهر ضحاک
برفراز کوه که قسمت اصلی شهر است، دالانها و خانههای بسیار بزرگ با سقفهای گنبدی خشتی و به ارتفاع ده متر که در بعضی جاها در دو طبقه اعمار شدهاند، به چشم میخورند. همه این خانهها زنجیروار به یکدیگر متصلاند و در لبههای کوه به برجهای نگهبانی کوچک و بزرگ منتهی میشوند. از وسط شهر، تونلی مارپیچ و پله پله برای انتقال آب در هنگام حمله دشمنان و محاصره شهر، کشیده شده است. این تونل به برج بسیار بزرگ و مستحکمی منتهی میشود که توسط یک تونل باریک به حوض آبی میرسد که فعلأ خشک شده است. باستان شناسان بر این باوراند که این مجموعه بناها در سه بخش: بالای ارگ برای حاکم و اهل دربار، پایین ارگ برای سربازان و مدافعان شهر و بخش مسکونی شهر برای عامه مردم، ساخته شده بود. شهر ضحاک یکی از هشت بنای تاریخی ولایت بامیان است که به عنوان میراث فرهنگی جهان در سازمان یونسکو ثبت شده است.
چه کسانی این شهر را تخریب کردند
این که شهر ضحاک در کدام دوره بنا شده است را هیچکس به صورت دقیق نمیداند با این حال برخی از پژوهشگران تاریخ تخریب این شهر را مربوط به حمله مسلمانان در دوره صفاریان میدانند.
در کتاب “بامیان سرزمین عجایب” آمده است: “چنگیزخان” تنها حصار بامیان را که شهر “غلغله” امروزی است به ویرانه تبدیل کرد به طوری که در زمان یورش او هیچ نامی از این شهر در تاریخ ذکرنشده است و شواهد زیادی وجود دارد که این شهر قبل از آن تخریب شده است.
بخش بالایی برجهای شهر ضحاک که در تپههای شمالی این شهر باستانی به جای مانده است، دوباره بازسازی شدهاند.
به نظر میرسد که این شهر یکبار به صورت کلی ویران شده است و قرنها است که مخروب مانده و بر اثر ریزش مداوم برف و باران بخشی از دیوار برجها ساییده شده بعدها بر روی بقایای این شهر دیوار برجها و دیوارهای جدیدی ساخته شده است.
“محمد صالح کنبو لاهوری” نوشته است: زمانی که “نظرمحمد خان” پادشاه ازبک در رمضان سال 1037 هـ ق به بامیان حمله کرد، حاکم بامیان از طرف سلطنت “بابری” هند که شخصی به نام “خنجرخان ترکمنی” بوده و مقر حکومت او شهر ضحاک بوده است و او در قلعه ضحاک به مقاومت پرداخت.
در برخی منابع تاریخی نیز آمده است: نادرشاه افشار برای آخرین بار فرزندش “نصرالله میرزا” را به همراه 20 هزار نفر دیگر برای تسخیر مناطق مرکزی افغانستان به قلعه ضحاک مار دوش فرستاد تا آنان را به اطاعت از پادشاهی خود در آورد.
با عرض سلام و ادب خدمت نویسنده گرانقدر !
جهان سپاس بابت معلومات دقیق و موثق شما زیرا یک قلعه دیگری نیز در کشور ایران میباشد شما موضوع را از هم خیلی به خوبی مجزا نمودید.