شیراز شهر شور و احساس است. شهری که وجب به وجب خاک آن را شعر و ادبیات غنی ایرانی در بر گرفته است. شیراز شهری است که خیلیها را شیفته ایران کرده است. حضور حضرت حافظ در کنار سعدی بزرگ و یا خاقانی شروانی یا حتی شوریده شیرازی این شهر به شهر عشاق مبدل کرده است.
اما گاهی زیر سایه نامهای بزرگ این شعرا برخی نامها حالا در بین مردمی که خود را از پس فرسنگها فاصله به شیراز میرسانند، کمرنگتر شده است. اگر خوب شیراز را بکاوید گاهی سر از جاذبههایی درمیآورید که شاید حتی اهالی شیراز هم آن را به دست فراموشی سپرده باشند.
روزبهان ابومحمدبن ابی نصربن روزبهان بقلی فسایی شیرازی، معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف اهل فارس بود.
بقل به معنی سبزی و تره بار است و از آنجایی که شیخ به این شغل مشغول بوده به شیخ روزبهان بقلی مشهور بوده است.
او در سال ۵۲۲ هجری قمری در خانوادهای دیلمی الاصل در فسا به دنیا آمد. این عارف و دانشمند سدهٔ ششم و هفتم و از سرسلسلة روزبهانیان بوده و دیلمیان مقیم فارس بودهاند و چون در فسا به بَقل (سبزی و تره بار) فروشی اشتغال داشت ملقب به «شیخ روزبهان بقلی» بود. در مکتب به آموختن قرآن پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد.
از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و حافظ قرآن شد و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمال الدین فسایی رفت دیگر استادان او عبارت بودند از:
جاگیر (متوفی ۵۹۱) از زاهدان کُرد که در سامره میزیست
شیخ سراج الدین محمودبن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقة او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید.
شیخ ابوالصفا که شیخ روزبهان در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از او خرقه گرفت.
او پس از حج به مصر و شام رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید. امام فخرالدین نصربن مریم. ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸–۵۷۶) که شیخ روزبهان و ابونجیب سهروردی (۴۹۰–۵۶۳) در حدود سال ۵۵۷، در اسکندریه در محضر او بودند.
تحفة اهل العرفان – این کتاب قدیمیترین اثر در شرح زندگی روزبهان میباشد. این اثر در سال ۶۹۵ هجری قمری (۹۴ سال بعد از فوت روزبهان) توسط یکی از نبیرگان وی بنام شیخ شرف الدین ابراهیم (فرزند شیخ صدرالدین روزبهان ثانی فرزند شیخ فخرالدین احمد فرزند روزبهان) در شرح زندگی روزبهان نگاشته شدهاست.
این کتاب دریک نوبت توسط محمد تقی دانشپژوه تصحیح و توسط انجمن آثار ملی تحت شماره ۶۰ منتشر شدهاست. سپس به کوشش دکتر جواد نوربخش در دو نوبت منتشر گردیدهاست.
فرزندان شیخ روزبهان
شهاب الدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در زمان حیات پدرش و پس از وی به جای او وعظ میکرد، فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند.
فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. صدرالدین روزبهان ثالث نیز از فرزند شرف الدین ابراهیم میباشد. از نسل امروزی شیخ روزبهان بقلی میتوان به خانواده ها و طایفه های روزبهانی های اهل نورآباد ممسنی در استان فارس و روزبهانی های مقیم بروجرد در استان لرستان اشاره نمود.
در ضمن در طول تاریخ پیشوندهایی که برگرفته از نام افراد با ریشه روزبهانی، روزبهانی ها را تقریبا تقسیم نمود، برای مثال در بروجرد لرستان بیش از پنج فامیلی با پیشوندهای متخلف و با نسل روزبهانی موجود هست، برای مثال =یوسفی روزبهانی،عصمتی روزبهانی، اسماعیلی روزبهانی، سلیمانی روزبهانی، توکلی روزبهانی و اشرفی روزبهانی و… این موضوع در نورآباد ممسنی در استان فارس نیز صادق است.
تأثیر شیخ در آثار بزرگان
شیخ روزبهان در پارسینویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به ایران باستان وجود دارد، مجموعة سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بوداز سرودههای وی بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» به هماوردی با شیخ روزبهان برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کردهاست، سعدی نیز در غزلی به همان مطلع و قافیه مدعیان دروغیان عرفان را مورد سرزنش قرار دادهاست.
شیخ به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد، عقاید و آرای روزبهان بقلی (در فروع دین) شافعی شمردهاند، اما بهطوریکه از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکردهاست.
شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشتة نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی؛ عبدالرحمان جامی، داعی شیرازی، همچنین حافظ نیز اشعاری دارد که نمایندة اثرپذیری او از روزبهان بقلی است.
آرامگاه شیخ روزبهان
شیخ روزبهان هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد. وی در محرم ۶۰۶ (۲۱ ماه مه سال ۱۲۰۹ میلادی – ۳۱ اردیبهشت ۵۸۸ شمسی) در شیراز درگذشت.
مزارش در قبرستان محلة باغ نو (درب شیخ) و جنب رباطی بود که بر اساس کتیبة قدمگاه، خود آن را در ۵۶۰، در شیراز ساخته بود و بعدها مزارش به این رباط ملحق شد. در گذشته، بر زیارت این محل در روز سه شنبه تأکید میکردند و وضوگرفتن با آب چاه این رباط و نمازگزاردن بر مزار شیخ را موجب رواشدن حاجت میشمردند.
این مقبره در مشرق شیراز و در انتهای شرقی خیابان لطفعلی خان زند، در محلهای که آن را به مناسبت وجود قبر شیخ، درب شیخ میخوانند واقع شدهاست. در محوطه آرامگاه سه پله سنگی قرار دارد که به ایوانی بدون سقف منتهی میشود و در اطراف ساختمان کشیده شدهاست.
پس از آن ایوان مسقفی دیده میشود که در ادامه آن ایوانی دیگر با عرض کمتر به چشم میخورد و قبر شیخ و قبور دو تن از فرزندان و فرزندزادگان وی در آنجا واقع شدهاست. بر پیشانی این ایوان با خط نستعلیق نوشته شدهاست: آرامگاه شیخ کبیر ابومحمد روزبهان، تولد در فسا ۵۲۲ هجری، ۵۰۷ ش. وفات در شیراز ۶۰۶ ه.ق ۵۸۸ ش. بر بالای ایوان لوحهای برنجی قرار گرفته که این کلمات بر روی آن نقر شدهاست: لااله الاالله الملک الحق المبین در پایین همین لوحه، بر روی تکه سنگی نوشته شده: ای تو را با هر دلی رازی دگر مقابل در ورودی شاه نشینی با دو پنجره مشبک و کاشیهای معرق قرار دارد.
بین آن دو پنجره سنگ نبشتهای است که نام شیخ، سال تولد، سال درگذشت و تاریخ بنا و سازندگان آن بدین شرح آمدهاست. «به خواست خدای هر دو جهان، بنای آرامگاه شیخ روزبهان ابو محمد فرزند ابی نصر فرزند روزبهان بقلی فسایی شیراز در جایگاه بخشی از مجموعه ساختمانهای خانقاه و رباط ودیگر ابنیه دوران زندگی آن بزرگوار که پس از گردش خوابگاه ابدی وی و چند نفر از افرد خانواده او گردید، به وسیله انجمن آثار ملی ساخته شد.
آغاز ساختمان ۱۳۵۰٫۱٫۱۵، پایان ساختمان ۱۳۵۱٫۴٫۱۵.» در جنوب شاه نشین کتیبه دیگری است که شامل دو قسمت میشود. بر روی قسمت اول آن نوشته شدهاست: شیخ روزبهان ابو محمدبن ابونصر بقلی فسایی شیرازی به سال ۵۲۲ هجری در فسا چشم به دنیا گشود و در محرم ۶۰۶ هجری در شیراز در خانقاه خود که اکنون این بنا در آنجا برپا شدهاست، جهان را بدرود گفت. این عارف بزرگوار جامع بین کمالات صوری و معنوی – قال و حال – زهد و عشق – صحو و سکر، تحقیق و تعلیم در شریعت و طریقت و پیشوای کاروان راه حقیقت بودهاست.
در قسمت دوم کتیبه مذکور قسمتی از رباعیات شیخ روزبهان به چشم میخورد:
در دیده تویی، وگرنه بر دوختمی – دل داغ تو دارد ار نه بفروختمی
در پیش تو چون سپند بر سوختمی – جان منزل توست ور نه روزی صدبار
مقبول کسان گرت بر آید از دست – زنهار در آن کوش که باشی پیوست
هر چیز که از طاق دل افتاد، شکست – مگذار که افتی از نظر مردان را
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی؟ – تا چند سخن تراشی و رنده زنی؟
بسیار بر این گفت و شنود خنده زنی- گر یک سبق از علم خموشی دانی
جهان را جمله سرتاسر بسوزم – اگر آهی کشم صحرا بسوزم
چه فرمایی بسازم یا بسوزم – بسوزم عالم ار کارم نسازی
ز حد خاور تا آستانه اقصی – در این زمانه منم قائد صراط الله
که هست منزل جانم به ماوراء ورا – روندگان معارف کجا مرا بینند.
در جنوب شرقی آرامگاه شیخ کتابخانهای قرار داشت. سنگ قبری در صدر محوطه قرار گرفتهاست و سنگ صندوقی سبزرگی که در حاشیه آن نام ۱۴ معصوم به خط ثلث نوشته شدهاست، بر روی آن نصب شده. بر روی سنگ قبر تاریخ وفات شیخ با این عبارت: فی منتصف محرم سنه ست و ستمائه نوشته شده. طول سنگ قبر شیخ یک متر و ۶۹ سانتیمتر و عرض آن ۵۶ سانتیمتر و ارتفاعش ۴۶ سانتیمتر میباشد. آرامگاه شیخ روزبهان در سال ۱۳۵۳ به شماره ۱۰۴۳/۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردید.
آدرس :خیابان لطفعلی خان زند، محله درب شیخ، آرامگاه شیخ روز بهان
شول نام یکی از قبایل لر است. بازماندگان این مردمان به زبان لری سخن میگویند. شول ها منسوب به فرسب شول پسر افراسیاب تورانی میباشد.[۱]این قبیله نخستین بار در لرستان[۲] سکونت داشتهاست و در حدود سال ۳۰۰ قمری نیمی از لرستان را به کمک سلجوقیان تحت تصرف خود قرار میدهند و بهوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (روزبان صول) (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره میشد و او را با لقب پیشوا میخواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله ندادهاند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت میکرد. ابن بطوطه (۷۴۸ قمری) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کردهاست و گوید که آنان قبیلهای از اعاجم (عجمها) اند که صحرانشینند و میان آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (مرگ ۷۴۹ قمری) گوید که قبیله شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند.