جاهای دیدنی گناباد
بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی توسط کاریز یا قنات، از ابداعات ایرانیان بوده که از هزاران سال پیش تاکنون، در بخش وسیعی از فلات ایران، مورد استفاده قرار میگرفت. ایرانیان توانستند با حفر دالانهایی در اعماق زمین، آب را با استفاده از نیروی گرانش، به سطح زمین هدایت کنند.
قنات قصبه گناباد، یکی از عجایب تمدن کهن بشری محسوب شده و شیوه رازآلود حفر این قنات، بسیار درخور توجه است. حفاران این قنات توانستهاند یکی از مشقتبارترین تلاشهای بشری عهد کهن را رقم بزنند.
تولید این مطلب پیرو درخواست کاربران و مخاطبان در دستور کار قرار گرفت و از آنجایی که کمترین محتوا در این خصوص موجود بود، با ساعت ها تحقیق، مطالعه و تماس های مکرر با کارشناسان این حوزه، به منظور ارج نهادن به خواسته شما همراهان همیشگی، این محتوا تهیه گردیده است.
یکی از افردی که سالهای زیادی از عمر خود را صرف پژوهش در مورد قنات کرده، هانری گوبلوی فرانسوی است؛ او در کتابی به نام “قنات فنی برای دستیابی به آب” در مواجهه با قنات قصبه، زبان به تمجید میگشاید و از آن بهعنوان مهندسی ساز ترین قنات جهان یاد میکند.
این پژوهشگر در سال ۱۹۴۰ برای تحقیق و اظهارنظر در خصوص روشهای مدرن آبیاری، به ایران سفر کرد. در نخستین حضورش در ایران، او این کشور را پهنه وسیعی از بیابان بیان میکند؛ مکانی که زندگی بدون قنات در آن امکانپذیر نیست. وی پس از بازدید از چند قنات ایرانی، این سازهها را، سازههای بدوی خوانده و اظهار میکند این روش استخراج آب باید به دست فراموشی سپرده شود و فنآوری جدید غربی حفر چاه عمیق و استخراج آب توسط موتورپمپ جایگزین آن شود.
اما اقامتی قریب به بیست سال در ایران و تحقیق در خصوص قنات، دیدگاه او را تغییر داد، تا آنجایی که وی از قنات بهعنوان یکی از باشکوهترین سازهها، نام میبرد. در مسیر تحقیقات هانری گوبلوی، چند قنات ویژه، توجه او را بسیار به خود جلب کرد که هرکدام با یک شگفتی، او را به تحسین وا میداشت.
این محقق در کتاب خود، اوج خلاقیت و مهندسی را به قنات قصبه گناباد، نسبت داده است؛ قناتی کهن با ویژگی ها و قدمت ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ ساله و همچنین دو دالان زیرزمینی به طول ۳۳ کیلومتر و شگفتتر از آن، چاههای بسیار عمیق که عمق آنها به بیشتر از ۳۰۰ متر میرسد.
قنات قصبه گناباد به عنوان عجایب تاریخ تمدن بشری در زمره عمیق ترین قنات ها قرار دارد و قدمت آن به ورود آریایی ها به سرزمین ایران باز می گردد. این اثر یکی از شاهکارهای آبی جهان بوده که با همت مسئولان میراث فرهنگی نام و نسبش در فهرست میراث جهان و بر قله آثار باستانی ارزشمند به یادگار مانده است.
فلات ایران، سرزمینی است نیمهخشک که جز با حفر قنات، زندگی در بخش وسیعی از آن جریان نمییافت؛ معماری شهرهای ایرانی تا حدود بسیاری متأثر از قنات است؛ پایاب، آبانبار، آسیاب، خانه، بازار، مسجد و مدرسه، همه بناهایی هستند که بر اساس معماری قنات و مسیر حرکت آب شکل میگیرند.
ایرانیان از دیرباز نبوغ ویژهای در زمینه بهرهبرداری و استخراج آب از سفرههای زیرزمینی داشتند؛ این نبوغ در قنات کهن قصبه گناباد به اوج رسیده و این قنات را به یکی از پر رمز و راز ترین، زیباترین و شگفتآورترین سازههای ایران بدل ساخته است. اما این سازهای شکوهمند بهراحتی ایجاد نشده و حاصل روزها، ماها و سالها تلاش مردان بسیاری بوده است؛ مردانی که شبانهروز زیر تابش سوزان خورشید تابستان و سرمای شدید زمستان بر روی پهنه وسیع کویر، عرق ریخته تا بتوانند این سازهها را خلق کنند و آب را از سفرههای زیرزمینی بر سطح زمین جاری سازند.
ایدهای که منجر به حفر قنات شد، ایده حفر چاه افقی بود؛ اگر بتوان چاه عمودی را به چاه افقی تبدیل کرد، آب از دل سفرههای زیرزمینی به سطح زمین جریان مییابد. اما نکته اینجاست که اگر چاه عمودی چندین متر باشد، چاه افقی چندین کیلومتر خواهد بود. در قناتهای دشتی مانند قنات قصبه گناباد، عموماً این طول بیشتر از قناتهای کوهستانی است و همین امر دلیل شده تا قنات قصبه طولانیترین قنات جهان نام گیرد.
نکته دیگری که قنات قصبه گناباد را از سایر قنات ها ممتاز کرده، عمق مادرچاه آن به عمق تقریبی ۳۰۰ متر بوده و بدون تردید برای ساخت این قنات، اقدامی عظیم و حماسه ای بزرگ رخ داده است.
مغنیان در حفر این ابر سازه بهخوبی به این امر آگاه بودند که همانطور که بر روی زمین کوه وجود دارد، در زیرزمین نیز کوه وجود خواهد داشت؛ شاید یکی از بزرگترین مشقاتی که در حفر این قنات وجود داشته، مواجهه مسیر دالان قنات با کوه های زیرزمینی بوده است؛ کوهی سرسخت که کار حفاری را با دشواریهای بسیار مواجه ساخته بود.
هنگام مواجهه با چنین موانعی، نتیجه یک روز کار شاید بیشتر از دو مشت سنگریزه نبود، اما تلاش و سرسختی مردمان این سرزمین باعث شد که با صرف زمان و مشقات فراوان، این کوه نیز پشت سر گذاشته شود؛ هنوز خاک محیط اطراف برخی از چاههای حفرشده در اطراف این قنات را که بنگری، آثار سنگریزههای خورد شده در حفاری قنات به چشم میخورد، فرسایش چند هزارساله آبوهوا نتوانسته است این سنگریزهها را به خاک تبدیل کند و این خود، گواه روشنی در سختی مسیر حفر شده است.
و اما اوج هنر این قنات را میتوان در حفر چاههای چند صد متری دانست که در آخرین چاهها به ۳۰۰ متر نیز میرسد. اما چگونه و همین موضوع، جای سؤال بوده که میتوان آن را یکی دیگر از دلایل رازآلود بودن حفر این قنات دانست.
تصور در استفاده از قنات بر این بود که این فنآوری تنها برای دستیابی و بهرهبرداری از سطحیترین سفرههای آبی زیرزمینی است، اما در بررسیهای انجامشده و نیز بر اساس شواهد بهدستآمده از قنات قصبه گناباد، اسراری خلاف این فرضیه آشکارشده است.
در این قنات دالان زیرزمینی، چندین کیلومتر بعد از عبور از چاهی به عمق ۱۴۰ متری، مسیر خود را در زیر سفره آب زیرزمینی ادامه میدهد. در این مرحله حفر چاه بهمنظور ارتباط با دالان زیرزمینی، برخورد با سطح آب سفره های زیرزمینی را غیرممکن میکرده است و تنها یک راه برای ادامه حفر چاه و ارتباط با دالان پیشرو بوده است، آنهم حفر چاه بلعکس از سقف دالان به سمت بالا که از این کار با نام سرکولی یاد میکنند. نکته جالبتوجه در این قنات این است که ارتفاع برخی از این سرکولی ها در قنات قصبه به بیشتر از ۱۰۰ متر نیز میرسد.
قنات قصبه، اوج خلاقیت و تکامل فن مهندسی حفر قنات بوده و همچنین اوج تلاش و سختکوشی بشری در مواجهه با مشکلات پیاپی است که به این موضوع میتوان از میزان دالانها و میله چاههای حفرشده پی برد.
قنات قصبه گناباد، حماسهای خاموش در دل کویر بوده که شگفتیهای آن در زیرزمین از چشمها پنهان مانده است؛ این قنات مانند قلبی تپنده است که جریان بیوقفه آب در رگهای زمین را باعث شده و شکوه و حیات را در بیابانی خشک، جلوه بخشیده است.
بهطور حتم ایرانیان باید به این سازه عظیم آبی، همچون دیگر آثار به جای مانده از تاریخ کهن این مرز و بوم افتخار کنند. تنها تفاوت میان این قنات با دیگر آثار این است که آنها سازههایی بر روی زمین بوده و این قنات کاملاً در دل زمین پنهان است.
بیشک، وجود درختان سرسبز و پر محصول، در دل کویر، برای کسانی که پای به این مناطق میگذارند، تازگی داشته و تعجببرانگیز است؛ آبادی در این مناطق مدیون آبی است که قناتها از اعماق زمین به ارمغان میآورند؛ سازههایی منحصربهفرد که با هیچ هزینهای و تنها با استفاده از جاذبه، آب را از اعماق زمین بر سطح آن جاری میکنند.
زیبایی و جلوه گری درخت انجیر، در این بیابان حکایت از چه دارد؟ چه کسی آب را از اعماق زمین بهپای این درختان رسانده است؟
جاری بودن دائمی آب در تمامی فصول سال در دل این کویر، تنها مدیون حفر این قنات بوده که سرسبزی و زندگی را به منطقه بخشیده و روحی تازه در آن دمیده است؛ هنگامیکه در میان باغهای عناب قدم بزنید، بیشک به نبوغی که سرسبزی را به این سرزمین خشک به ارمغان آورده تحسین خواهید نمود.
آنگاهکه در این دیار قدم میزنی خوب گوش کن، خوشه انگور با تو سخن میگوید؛ «شهد شیرینی خواهم ساخت، از آبی که مردانی در دوردست تاریخ، کام خود را تلخ ساختهاند و کلنگ بر دیوار سرسخت زمین کوفتند تا قطره آبی در پای ریشههایم جریان یابد.»
قصه حفر قنات، با جریان یافتن آب در دالانهای زیرزمینی به پایان میرسد، اما قصه زندگی در بیابان خشکی که به مدد قنات جان گرفته هنوز در آغاز راه است؛ بذرها در زمینهای حاصل خیز به بار مینشینند و در فصل گندم درو، ثمره تلاش بیدریغ چندین نسل، در خوشههای گندم تبلور مییابد.
اما قنات فرازی دارد و فرودی؛ اگر قنات فرو ریزد و همتی بر لای روبی آن نباشد، آب آن رو به کاهش میگذارد و آبادانی اش رو بهزوال. آن روی دیگر سکه آن زمانی نمایان میشود که از باغهای آباد قصبه قدم در مکانی مخروبه گذاشته که پیشازاین، آبادانی اش را مدیون قنات قصبه بود.
روزگاری آب این قنات، چندین برابر میزان فعلی و بهمراتب بیشتر از نیاز قصبه گناباد بوده است، بهطوریکه مازاد آن در چاهی ریخته شده و پس از چندین ساعت حرکت، درون دالانی زیرزمینی، مجدد به سطح زمین میرسیده و سبب میشده زندگی در فرسنگها دورتر از قصبه گناباد، در دل کویر جریان یابد.
اما کاهش آب قنات، باعث تغییر سرنوشت این آبادی شده است؛ روزگاری در کوچههای این آبادی هیاهو و غوغای زندگی جریان داشت، فریاد شادی کودکان بود و ولوله رهگذران؛ شاید صدای ساز و دوهول عروسی و شاید همصدای شیون و ناله داغدارانی غصه دار.
حال از این آبادی جز مخروبهای، چیزی بهجای نمانده و جز ندای «آب که از این سرزمین برود، زندگی نیز خواهد رفت» در کوچه و پسکوچههای آن چیزی دیگر به گوش نمیرسد.