بناهای مذهبی در هر کشوری از جایگاه ویژهای نزد مردم برخوردارند که ایران اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دارای هزاران بنای مذهبی با ارزش است و استان کرمانشاه نیز به واسطه عوامل بسیاری همچون حضور مسالمتآمیز اقوام و مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر از قدیمالایام بناهای مذهبی بسیاری را داشته و این بناها نیز مورد تکریم و احترام مردم قرار گرفته است که آرامگاه سلطان اسحاق یکی از این بناهای مذهبی استان است.
در ده کیلومتری نوسود آرامگاه یکی از امامان اهل حق بنام سلطان اسحاق وجود دارد که زیارتگاه عموم مسلمانان منطقه است و برادران اهل حق هم به آن ارادت خاص و بسیار دارند که در مسیر پاوه به نوسود و در نزدیکی دهستان نیسانه در روستای شیخان واقع در ساحل رودخانه سیروان قرار گرفته است.
آرامگاه سلطان اسحاق یکی از جاذبه های مذهبی شهرنوسود در استان کرمانشاه است.
این آرامگاه بسیار مورد تکریم و احترام مردم استان و استانهای همجوار است. گفته میشود، بیصدا بودن رودخانه خروشان سیروان در هنگام گذر از کنار این آرامگاه از کرامات این شخصیت است.
سلطان اسحاق یکی از عرفای منطقه بود که گروهی را برای احیا سنتها و فرهنگ ایرانیان هدایت و رهبری کرده است.
بنای آرامگاه «سلطان اسحاق»، بنايی بسيار ساده اما شكيل است كه با روح و آرامش طبيعی منطقه بسيار همخوانی دارد.
درباره مسیر دسترسی به این بنای مذهبی باید گفت که جادهای فرعی از جادهی اصلی پاوه به نوسود در نزدیکی روستای نیسانه جدا میشود و به زیارتگاه (در 40 کیلومتری شمال غربی پاوه) منتهی میشود.
یکی از ویژگیهای قابل توجه و گردشگرپذیر این منطقه، منظره رودخانه سیروان است که جذابیت خاصی به این منطقه داده است.
زندگینامه
در اواخر سده ۷ هجری قمری در قریه برزنجه واقع در شهرستان سلیمانیه عراق چشم به جهان گشود.پدرش شیخ عیسی برزنجهای رئیس قادریهای آن زمان بودهاست و خانقاه و مریدانی داشتهاست و مادرش خاتون دایراک ملقبه به خاتون رمزبار یا رضبارکه هردو صحیح میباشد دختر حسین بگ جاف بودهاست، که یکی از هفت تن میباشد. بعد از درگذشت پدر مریدان او گرد سلطان سهاک جمع شدند و برادران بنای مخالفت را با او نهادند. از این رو از برزنجه به قریه شیخان در کردستان ایران هجرت کرد و در آنجا نیز از دنیا رفت.
سلطان اسحاق تمام دوران زندگانی اش در حال انزوا ودور ازقال وغوغا سپری شده، فقط اشخاص معدودی را در هرمکان بودهاند (ولو اقصی نقطه زمین) به شاگردی و یاری قبول نمود. کما این که خیلی از یارانش اهل چین وهند وبخار وسایر بلاد دور دست از ایران بودهاند به خدمت رسیدهاند. مسلک اهل حق در زمان ایشان رواج یافت ورسمیت پیدا کرد. آن اسرار حقیقت وسر سینه امامت، به صورت قانون وارکان اهل حق و به نام حق وحقیقت به یاران ابلاغ شد. روی همین اصل مؤسس مسلک اهل حق محسوب میشود وارکان مزبور را به زبان کردی اورامانی به نام بیابس پردیوری منعقد گشت. این بیابس به طوری که خود سلطان صریحاً فرمودهاست. برای جماعت اهل حق، موبدا تغییر وتبدیل وتفسیر وتاویل ناپذیر است. هرکس از ارکان ان تجاوز نماید اهل حق خوانده نمیشود.