تسوج در شمال دریاچه ارومیه و در غرب استان آذربایجان شرقی و مرکز بخش تسوج از توابع شهرستان شبستر است.
تسوج در ۴۰ کیلومتری غرب شبستر ، ۵۵ کیلومتری شرق سلماس، ۱۱۰ کیلومتری غرب تبریز ، ۱۴۰ کیلومتری شمال ارومیه و ۷۲۱ کیلومتری شمالغرب تهران واقع شدهاست.
نام تسوج عربیشده تسوگ فارسی است که در زمان ساسانیان به معنای شهرستان بودهاست.
تسوج (طروج) در استان آذربایجان در دوره خلفای عباسی
حمدالله مستوفی در قرن هشتم هجری به علت زیاد بودن جمعیت تسوج در آن دوران، یکی از نامهای قدیمی دریاچه ارومیه را دریای شور طسوجنام برده و دربارهٔ این شهر مینویسد:
طسوج قصبهای است بر دو مرحلهٔ تبریز به جانب غربی و در شمال بحیرهٔ چیچست افتادهاست، باغستان بسیار دارد، میوههایش بسیار و نیکوست، از تبریز گرمتر و به جهت نزدیکی به بحیره به عفونت مایل است وآبش از رودی که از آن جبال آید و از چشمه تأمین میشود، ساکنانش از ترک و تاجیک ممزوجند، حقوق دیوانیش کمابیش پنج هزار دینار به دفتر درآمدهاست و به وقف ابوابالبر ابوسعیدی تعلق دارد.
آثار تاریخی تسوج
مسجد جامع تسوج و چنار واقع در حیاط آن
مسجد یادگارشاه
حمام بازار تسوج
کاروان سرای شاه عباسی مسیر تسوج – مرند
زیارتگاه علمدار
کول تپه(روستای قره تپه)
آتشکده در نزدیکی قره تپه
مقبره سادات ملکی
مزار علی حسین خان قلعهای از بزرگان مشروطه آذربایجان
مزار پیر وردی در شمال شرق تسوج
تسوج اسکی (تسوج قدیمی)
سنگ آسیاب، نگهداری شده در میدان شهر داری تسوج و آسیاب قدیمی منطقه در نزدیکی روستای الماس
جاهای دیدنی تسوج
حمام بازار تسوج
حمام عمومی بازار «تسوج» یکی از همان آثار تاریخی واقع در بافت بازار این شهر است که سهگانه «مسجد، حمام، بازار» را کامل میکند. موقعیت قرارگیری آن در کنار مسجد جامع و بازار قدیمی، هویت افزونی بر آن بخشیده است.
این حمام که به گفته برخی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، قدمت قسمتی از آن به بیش از هفتصد سال قبل بر میگردد، اکنون کاربری سابق خود را از دست داده و به اثری بلااستفاده تبدیل شده است. هر چند که مرمت و بازسازیهای سالهای اخیر نوید آن را میدهد که به عنوان یک اثر تاریخی و یا موزه نگهداری اشیاء قدیمی این منطقه تبدیل شود.
در طی 70 سال گذشته، کاربری این بنا بیشتر بر مبنای «خزینه» بوده تا اینکه در دهه 40 شمسی، و به دنبال لولهکشیهای آب آشامیدنی، و با وجود برخی مخالفتهای تعصبی، کم کم خزینه از این حمام بر چیده شده و به جایش دوشهای بهداشتی به کار رفته است. نحوه کار خزینه نیز برای خود داستانها و روایتهای متفاوتی داشت. سهامداران، مالکان و گردانندگان این حمام، روزانه خار و خاشاک و گون و هیزمی را که برخی از شهروندان روزانه از دشتها و صحراهای اطراف جمع آوری کرده بودند خریداری کرده به عنوان سوخت اصلی خزینه به کار میبردند. گفته میشود درآمد اصلی بیش از 30 خانوار از محل فروش خار و گون به حمام بوده است. شکل و اندازه خزینه حمام بازار تسوج بسیار جالب بود.
خزینه تقریباً ابعادی به طول 7 متر و عرض 4 متر و عمقی معادل یک و نیم متر داشت و در گوشه ای از آن دیگ مسی بزرگ به نام «تیان» قرار داشت که هسته ی اصلی و مخزن گرم کننده خزینه بود. خار و گون در زیر این «تیان» آتش زده می شد و آبی که به تدریج گرم شده و قابل استفاده میشد. هر مشتری، یک بار در ابتدای حضور خود در حمام و یک بار در انتهای استحمام به درون این خزینه میرفت و به این ترتیب کار نظافت خود را انجام میداد. «خزینه» هر روز یک یا دو بار، با جارویی ساخته شده از شاخههای زالزالک و کوزهای، گل و لای و رسوبات ته خزینه را جمع میکرد تا اندکی از کدر بودن آب و گل و لای ته نشین شده آن کاسته شود!
مسئول آتش زدن و روشن نگه داشتن این خزینه، نیمه شب به محل کار خود میرفت و تا قبل از آمدن مشتریان آب را گرم کند.
حمام بزرگ بازار تسوج تقریبا از چهار قسمت کاملا مجزا و با ماهیت کاری متفاوت تشکیل میشد.
استفاده عمومی و بدون نظارت از این نوع خزینهها و اشکالات عمدهای که از نظر بهداشتی بر این نوع استحمام وارد بود سبب شد تا به تدریج در فاصله سالهای 40 تا 50، این خزینه برچیده شده و به جای آن دوشهای بهداشتی و نمرههای اختصاصی تعبیه و به کار گرفته شود.
منبع آب:آب مورد نیاز خزینه از طریق یک رشته قنات به نام «خانقاه» به این حمام راه مییافت. یک تا دو ساعت در شبانهروز، آب این قنات از طریق جوی شهری و پس از پیمودن حدود یک کیلومتر، به حمام میرسید.
با توجه به اینکه این جوی از مقابل مغازهها و خانههای مسکونی رد می شد، زبالهها و فاضلاب شهری به این آب راه مییافت و موجب غیربهداشتی شدن آب میشد. تا اینکه در سال 1333 به وسیله لوله های سفالی، مسیر قنات تا حمام کانالکشی شد تا از آلوده شدن آب در طول مسیر، جلوگیری شود. همانگونه که گفته شد چند سال بعد یعنی در حدود دهه 1340، استفاده از خزینه به دلایل غیربهداشتی بودن کلاً منتفی شده و از طریق لولهکشیهای مجهز سیستم نمره راه اندازی شد.
استفاده از این حمام در طی چند دهه بعد از نصب سیستم جدید نمره، تا اواسط دهه هفتاد ادامه داشت تا اینکه به دلیل قدمت تاریخی بنا و نیز رواج حمام های خانگی، این حمام رونق گذشته خود را از دست داد. دیگر کمتر شهروندی برای استفاده از این حمام از خود رغبت نشان می داد بنابراین روشن نگه داشتن مخزن سوخت این حمام بزرگ برای تعدادی انگشت شمار از شهروندان، صرفه اقتصادی نداشت. هر چند که در سال 1374 و همزمان با اجرای طرح لولهکشی گاز شهری به تسوج، این حمام هم از نعمت گاز بهرهمند شد.
برنامه کاری:پیش از اینکه این حمام از رونق بیفتد، برنامه کاری ویژه و منظمی برای این حمام تعریف و اجرا میشد. معمولاً یکی دو ساعت قبل از طلوع آفتاب تا ساعت 8 صبح، به آقایان و از ساعت 8 صبح تا 14 بعد از ظهر، حمام به خانمها اختصاص داشت. از ساعت 15 تا 19 نیز دوباره شیفت آقایان بود.
چند دهه پیش، آن زمان که هنوز در خانهها، بحث حمامهای خانگی و شخصی ایجاد نشده بود، این حمام یکی از بزرگترین و مهمترین مراکز مهم تجمع شهروندان بود. همچنان که مسجد و بازار به عنوان دو ساختار اصلی ارتباطات انسانی در گذشته به ایفای نقش میپرداختند، حمام «بازار تسوج» هم با قدرتی خارقالعاده، وظیفه انتقال اخبار و تبادل اطلاعات بین شهروندان را ایفا میکرد. هنوز هم بزرگان و قدیمیهای این شهر و منطقه از تاثیرگذاری تبادل اطلاعات و اخبار در این حمام به نیکی یاد میکنند.
از قول و قرارهای ازدواج گرفته تا مبادله خشکبار و سهام آب و محصولات کشاورزی در نشستهای چند ساعته حمام صورت میگرفت. اخبار مربوط به وضعیت جسمانی، مالی افراد، مسافرتها، زیارتها، اتفاقات، رویدادها و کلاً همه اخبار یک شهر و کشور در یک نصف روز بین دهها نفر و سپس به صورت شبکهای و زنجیرهای بین هزاران نفر مبادله میشد، کاری که شاید بتوان گفت امروز توسط رادیو و تلویزیون و شبکههای مجازی انجام میشود.
قسمتهای مختلف حمام بازار تسوج:
قسمت اول: ورودی حمام بود که بعد از عبور از یک دالان فراخ به طول حدودا 10 متر به راه پلهای میرسید که فرد را به داخل حمام راهنمایی میکرد. تعداد پلهها در دورههای مختلف تفاوت کرده است. جالب اینکه ارتفاع این پله ها که در حدود بیست پله بودند هم با پله های امروزی تفاوت داشت و تقریبا ارتفاع هر پله دوبرابر ارتفاع پلههای امروزی بود! این قسمت در هنگام خروج فرد استحمام کرده، نقش حساسی را بر عهده داشت و به نظر میرسد سازندگان اصلی و اولیه حمام به آن بیشتر اهمیت میدادند. این قسمت، در واقع وظیفه تنظیم تدریجی دمای بدن را بر عهده داشت تا حس و حال گرم داخل حمام به تدریج از تن فرد خارج کرده و بعد از سازگاری نسبی فرد استحمام کرده، به بیرون آن راهنمایی شده و از بیمار شدن وی جلوگیری کند.
قسمت دوم: بعد از عبور از این راه پله، به قسمت تعویض لباس میرسیم که شامل سکوهای بزرگ تشکیل شده از تختهای چوبی یا سنگی و بتنی است. هر فرد یک جای خالی را بر روی این تختها انتخاب کرده و لباسهای خود را در آنجا تعویض میکرد. کفشها هم معمولا در زیرمیزها جای میگرفت. در ورودی این قسمت «حمامی» مینشست و پول استحمام را میگرفت. افراد متمول و دارای موقعیت اجتماعی بهتر و اشرافیان شهر معمولا در قسمت شاهنشین و بغل دست حمامی مینشستند و شهروندان عادی در فاصله دورتر از او. در وسط این سالن بزرگ و درست در ورودی راهرویی که افراد را به داخل حمام اصلی هدایت میکرد حوض بزرگ آب سرد قرار داشت که افراد قبل و بعد از استحمام پاهای خود را داخل این آب میکردند تا دمای بدنشان به تدریج با فضای جدید سازگار شود.
قسمت سوم: بعد از عبور از یک دالان تنگ و باریک، که در واقع برای جلوگیری از اتلاف گرمای داخل حمام به این شکل ساخته شده بود، به محوطه اصلی حمام میرسیم که بسیار گرم بود و حمام کنندگان، آن زمان که خزینه برچیده شده بود، گرداگرد حوضهای کوچکی که دارای آب گرم بود مینشستند و سرگرم شستن خود میشدند.
یکی از جالبترین رفتارهای اجتماعی را که بعدها به یک ضربالمثل هم مبدل شد اینجا شاهد هستیم و آن هم مربوط به استقبال افراد نشسته از فرد تازه وارد بود. به این ترتیب که به رسم ادب و احترام، پس از نشستن فرد تازه از راه رسیده با مشکفه (کاسه مسی یا برنزی که با آن از داخل حوضها آب بر میداشتند) آبی به سر و روی فرد تازه از راه رسیده میریختند و به این ترتیب ورود او را خوش آمد میگفتند و با او طرح دوستی و مراوده و صحبت میریختند. از آنجایی که این کار هیچ هزینهای و زحمت چندانی برای افراد نداشت بنابراین از این نوع استقبال با عنوان «با آب حمام برای خود دوست و همکار گزیدن» یاد میکنند. عبارتی که هنوز هم امروزه در محاورات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از آن استفاده میشود!
قسمت چهارم: آخرین قسمت حمام به نمرهها و دوشهای آب اختصاص داشت. افراد بعد از شستشوی کامل خود و در پایان استحمام بعد از عبور از چند پله دیگر به این قسمت وارد میشدند و در نمرههای اختصاصی و انفرادی، به تعویض لباس زیر و پوشش خود با حولههای تمیز یا لنگ میپرداختند و از بعد از عبور از قسمت استحمام عمومی، به بخش تعویض لباس میرفتند.
در آنجا فرد حمامی با آبی خنک یا چایی و بعدها با دوغ و نوشابه به استقبال افراد میرفت و «عافیت باشد و صحت وجودی» میگفت!
مسجد جامع تسوج
مسجد جامع تسوج یکی از این مکانهای مذهبی زیباست که در استان آذربایجان شرقی قرار دارد و به عنوان یکی از دیدنی های تسوج همه روزه افراد زیادی را برای بازدید و یا راز و نیاز با معبود خویش به خود فرا میخواند. این مسجد که در خیابان امام خمینی و محله بابا هدایت قرار دارد، به راحتی قابل دسترسی است و میتوانید خود را به آنجا برسانید.
تاریخچه مسجد جامع تسوج شبستر به دوران تیموری برمیگردد و اگر حین بازدید خود به ورودی آن دقت کنید، کتیبهای میبینید که با خط ثلث تاریخ ۹۸۹ هجری قمری برآن حک شده است.