شهر سردرود از نقطه نظر موقعیت جغرافیائی در استان آذربایجان شرقی و جنوب غربی تبریز، در دامنههای جنوب شرقی رشته کوه «سهند» واقع شده و جزو شهرهای شهرستان تبریز محسوب میگردد.
سردرود پایتخت تابلوفرش جهان
این شهر در درهای شبیه جلگه آبرفتی قرار گرفته و به وسیله دو رشته راه ارتباطی آسفالته (راه كمربندی و جادة قدیمی) به جاده و اتوبان اصلی تبریز ـ مراغه متصل میشود.
سردرود با سابقه طولانی و حجم عمده تولیدات این هنر، سالهاست که در بسیاری از جوامع با عنوان پایتخت تابلو فرش ایران و جهان شناخته میشود. تابلو فرشهای دستباف سردرود به دلیل وفور طیف رنگ و ظرافت به کار رفته در آنها از ارزش و مقبولیت بسیاری در سطح جهانی برخوردار است. این تابلو فرشها اغلب در قالب پرتره بافته میشوند، نقشهای هنری، نقاشی، منظره و آیات قرآن دیگر طرحهای مرسوم به کار رفته در این تابلو فرشها هستند. هنر بافت تابلو فرش در شهرستان سردرود قدمت ۸۰ ساله دارد بهطوریکه ۸۰ درصد از مردم این شهرستان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از این هنر کسب درآمد میکنند. تابلو فرش در فهرست آثار معنوی میراث فرهنگی کشور ثبت ملی شدهاست. اولین و تنهاترین اتحادیه صنف تولیدکنندگان تابلو فرش کشور در سال ۹۰ در این شهر ایجاد شد. با توجه به شغلهای جانبی این صنف و گستره فعالیت تولیدکنندگان تابلو فرش این سردرود در این شهر نرخ بیکاری در حد صفر میباشد و در ۱۸ استان کشور برای ۲۶۰ هزار نفر شغل ایجاد کردهاست. روزانه بیش از ۵۰۰ قطعه تابلو فرش در طرح و سایزهای مختلف به مدیریت کارگاههای متمرکز و غیر متمرکز تولید میشود. گفته میشود در هر خانه این شهر حتماً یک دار قالی برای تابلو فرش برپاست.
ساختار شهری
تاسیس شهرداری سردرود به سال ۱۳۳۶ برمیگردد. با آغاز تحولات جديد تقسيمات كشوری، در زمان استانداری «عباسعلی گلشائیان» از سوی دولت وقت و استانداری آذربایجان شرقی، سردرود به شهر ارتقاء درجه یافته و دارای ساختار شهری شده است. این شهر در حال حاضر با دارا بودن غالب امکانات شهری، از درجه شش شهرداریها برخوردار بوده و نزدیکترین نقطه شهری به مرکز استان محسوب گردیده و جزء شهرهای شهرستان تبریز و بخشداری مرکزی آن به شمار میرود.
قدمت و پیشینه
برطبق اسناد و شواهد موجود، قدمت و پیشینه سردرود به هزاره اول قبل از میلاد میرسد. وجود اشیاء و آثار به جا مانده از دورههای گذشته نشانگر حداقل قدمت و پیشینه سه هزار ساله آن است. این منطقه در ادوار مختلف، شاهد حوادث تلخ طبیعی و نیز اجتماعی بوده و در این راه متحمل لطمات و خسارات بسیاری شده است.
وجه تسميه
به باور و عقیده مورخان، نام اين شهر برگرفته از نام بانی آن يعني ساردور يا سردور دوم از پادشاهان اورارتو (هزاره اول قبل از میلاد) بوده كه به مرور زمان تغييرات آوایی پيدا كرده و به شكل كنونی «سَردَری» یا «سردرود» درآمده است. برخیها را نیز باور بر این است که نام این شهر تشکیل یافته از دو کلمه «سرد» و «ری» است که ری منشاء گرفته از لغات مادها به معنی رودخانه و چشمه بوده و سردری در معنا و مفهوم همان سردرود است.
آثار و ابنيه تاريخی
از جمله آثار و ابنيه تاريخی اين شهر میتوان به طور اختصار به: قلعه سردرود مربوط به هزاره اول قبل از میلاد، متعلق به دوره پادشاهان اورارتو (تحت عناوین: ساردور قالاسی، قلعه سلاسل، قلعه سلسائیل، نارین قلعه) با شماره ۶۱۷۱ ثبت در فهرست آثار ملی كشور، مقبره و مزار محمد بن يحيی معروف به مقبره سلطان پير با شماره ثبت ۱۷۵۰۵ پير (اوایل قرن هشتم ه.ق.، متوفی به سال ۷۱۵ هجری قمری)، پل قديمی (كوهنه كورپو/پیش از میلاد و قرون گذشته) با شماره ثبت ۱۷۴۹۲، مقبره پيربابا به شماره ثبت ۱۸۹۱۴ و مزار قيس (مشهور به امامزاده/متعلق به قرن اول هجری)، آسيابهای آبی، كاروانسراها، گرمابهها و محلات قديمی اشاره كرد.
جاذبه های سردرود
پل سردرود
پل قدیمی سردرود مربوط به سده های متأخر دوران های تاریخی پس از اسلام – دوره قاجار است و در شهرستان تبریز، بخش مرکزی، شهر سردرود، بین خیابان امام و محله سنگستان واقع شده و در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۴۹۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پارک مرخونی
پارک مره خونی از جاذبه های گردشگری استان بشمار میرود. سردرود دارای چشمه های طبیعی فراوان است و چشمه های آن بصورت مناطق گردشگری مورد بهره برداری قرار میگیرد، پارک مره خونی نیز در این زمره است. وجود چشم اندازهای بکر طبیعی و اقدامات عمرانی صورت گرفته در سال های اخیر از سوی شهرداری، به زیبائی های خدادادی آن افزوده است. این پارک از نظر موقعیت جغرافیایی، در قسمت جنوب شرقی سردرود و پایین دست قله های «گیرده بوتون» و «مصلی» قرار دارد و چسبیده به قلعه تاریخی و سه هزار ساله سردرود «نارین قلعه» میباشد.
وجه تسمیه و تاریخچه
به احتمال زیاد نام اولیه و اصلی آن در گذشته های دور «مارخانی» و یا «ماره خانی » بوده است. طبق آنچه در فرهنگ لغات از جمله فرهنگ «انندراج» و «برهان قاطع» آمده است «ماره» و «مار» مخخف کلمه مادر بوده و «خوانی» نیز در معنای چشمه و آب حوض و نیز چاه آمده است. مطابق این تعاریف، ماره خوانی یا مار خوانی به معنای چشمه مادر و یا مادر چشمه ها می باشد که نشأت گرفته از «آنا هیتا» (الهه آب) و مکتب میترا ایسم و آیین مهر پرستی و مهر دینی است. به مرور زمان تغییرات آوایی روی آن صورت گرفته و امروزه به شکل «مره خونی» تلفظ میشود.
شاید جایگاه این قنات و استخر به عنوان چشمه مادر، به سبب بزرگی و میزان آب دهی آن در قیاس با چشمه های اطراف (کند چشمه سی و بالا گول) بوده باشد. علت دیگر احتمالا وجود «نارین قلعه» به عنوان قلعه حفاظتی تارماکیس (تبریزکنونی) در جوار آن است که به آن اهمیت بیشتری داده و آن را حیاتی تر از بقیه قناتها کرده است.
آنچه مهم و مسلم است قدمت و سابقه تاریخی آن است که امروزه با تبدیل آن به پارک تفریحی، از جایگاه دیگری برخوردار است.
چشمه ها و قنوات
قرارگرفتن شهر سردرود در دره ای شبیه جلگه آبرفتی، باعث شده تا این شهر از نظر آبهای زیرزمینی، چشمه ها و قنوات دارای منابع بسیاری باشد بطوریکه امروزه نزدیک به بیست شعیر از این چشمه ها فعال است و در امر کشاورزی و باغداری مورد استفاده قرار می گیرد. از جمله چشمه های مهم و فعال سردرود می توان به قنوات: آخی، آلان دز، باباخسرو، بالاگر، حاج شیخ، سوگودلر، سیدلر، صیام باغی، قوروق، ارض آوا (عزیزآباد)، ماسیل بی ( منصوربیگ)، یاقوتلار، ذرنه خونی (ذرینه خونی) و … اشاره کرد.
نارین قلعه
نارین قلعه در پارک مرخونی در ارتفاعات سردرود واقع شده است و قدمت آن به هزاره اول پیش از میلاد مسیح میرسد. سردرود بالای تپه کم ارتفاعی از دامنههای سهند در نزدیکی شهر تبریز قرار دارد. سردرود به غیر از نارین قلعه، آثار کهن دیگری چون مزار قیس، مزار سلطان پیر، کاروانسراها و آبانبارها و قناتها و چشمههای قدیمی دارد. نام سردرود را به دوره اوراتوریی ساردوری یا سر دور دوم مربوط به سده هشتم قبل از میلاد نسبت میدهند. اوراتورها یکی از دو امپراطوری آن دوران به همراه آشوریان بودند که بنا به نوشته دیاکونوف در کتاب تاریخ ماد ساردوری دوم در سال ۷۴۳ از میلاد، به دست تیگلت پیلسر سوم فرمانروای آشور کشته شد.
ابعاد قلعه پانصد متر در هفت صدمتر و ارتفاع آن ۵/۱۴ متر بودهاست. با این حال خارج از دیوارهای فعلی قلعه نیز در حین شخم زدن، تعداد زیادی سفال مربوط به دورانهای مختلف تاریخ پیدا شدهاست. در بخش مرکزی قلعه تعدادی قلوه سنگ پراکنده شده، که این سنگها احتمالاً اجزای یک تأسیسات درون قلعه هستند که در طول گذر زمان از بین رفتهاست.
آثار سفالینههای مربوط به دوره اوراتور در دورن دیوارهای چینهای قلعههای اسلامی منطقه به دست آمده که با توجه به آثار سفالینههای پراکنده از دوران مختلف در سطح قلعه و برج و بارو و دیوارهای چینهای با قطر ۲ متر و ارتفاع بیش از ۶ متر، میتوان حدس زد که قلعه بعد از ویرانی به دلیل موقعیت ممتازش مجدداً در ادوار مختلف به کار گرفته شدهاست. این را تکه سفالهای قرمز، ساده سفالهای پارتی و سفالهای لعابدار منقوش دوران اسلامی قرون ۷ و ۸ تأیید میکند.
در منتهیالیه بخش شرقی قلعه در بالای تپهای کوچک موسوم به تابیه چندین گور قدیمی دیده میشوند که روی استخوانها با گل اخرا پوشانیده شدهاست. آثار آخرین استقرار در این محل، نشانههای برج و باروی دوران اسلامی را داراست که به تدریج در حال از بین رفتن هستند.
این قلعه با توجه به قدمت آن که به هزاره اول قبل از میلاد مسیح میرسد و به لحاظ موقعیت ممتاز جغرافیایی و دست نخوردگی آن، اطلاعات با ارزش از فرهنگ و هنر گذشتگان ایران را ارائه مینماید.
این قلعه به شماره ۶۱۷۱ در تاریخ ۱۳۸۱/۷/۷ در فهرست میراث [یادمانهای] فرهنگی درآمدهاست.