در سالهای نه چندان دور، در ایام قبل از فرارسیدن سال نو،(دهه دوم اسفند ماه به بعد) در منطقه شرق گیلان، مراسمی کاملا سنتی در بیشتر روستاها و آبادی های این منطقه توسط بیعضی از هنرمندان اصیل به اجرا گذاشته می شد که به “عروس گوله ی” معروف است.
حتما” از پدر و مادر و یا پدر بزرگ و مادر بزرگهای خود از برپایی این مراسم چیزهایی شنیده ایم و خیلی هم دوست داریم که وضعیتی پیش بیاید تا ما و شما که در گذشته شاهد دیدن مراسم “عروس گوله ی” نبوده ایم، یک بار ، جشن شاد و مراسم عروس گوله ی را ببینیم و خاطره ایی خوش از آن در ذهن داشته باشیم.
مراسم عروس گوله ی که از دیدنی های شفت است، تاریخچه آن ریشه در سنتهای نمایشی اسطورههای کهن مر بوط به آغاز سال نو دارد که در آها نمادهای سال کهنه و نو با هم به ستیز بر میخیزند.جشنهای شاد نوروزی که از دیرباز در سرزمین گیل ودیلم برگزار میشده حالا روز به روز کمرنگتر میشود.
مراسمی مانند نوروزی خوانی و عروسه گولهی که سال به سال کمرنگتر میشود و مردم کمتری دست به این کار میزنند اما این مراسم هنوز در شفت و روستاهای آن انجام میشود وطرفداران بیشماری دارد.
عروسه گولی نیز نمایشی است که از شاخصترین نقشهای آن میتوان به ناز خانم و غول اشاره کرد.ناز خانم مانند بهار ی است که با با ناز وکرشمه در حال آمدن است وغول همان زمستان است که صورتش از کهنگی سیاه شده است.غول پس از مبارزه شکست میخورد وبهار به خانهها میآید.
آداب و رسوم کهن مردم گیلان در ایام نوروز
موضوع این نمایش میدانی شادی بخش، دعوای غول و پیربابو بر سرو نازخانم است که به کشتی بین این دو میانجامد. غول مظهر سیاهی و زمستان و پیربابو، نماد باغبانی و ارزانی گر عروس گل به طبیعت و مردم است.
در این کشتی، غول پیروز میشود و همراه نازخانم رقصکنان بازی را به پایان میبرد. سایر اعضای این نمایش فانوسدار، بارکش، نوازنده و کاس خانم میباشند.
برای اجرای نقش غول، چهره جوان تنومندی را با پودر زغال یا دوده سیاه کرده،کلاه مقوایی، کلش یا کاغذ عجیب و غریبی سرش میگذارند. در برخی از آبادیها و روستاها نیز دو شاخ گاو بر سرش و ریش انبوه سیاهی بر چهرهاش میبندند.
چند جارو به عنوان دم بر پشت شلوارش و دستهای بزرگ ساقه خشک شده شالی(کولوش) بر پشت و شکم و سینه او و چند زنگ بزرگ آفتابهای و زنگوله بر کمر، پا و لباسش میآویزند و او را به شکل و هیات وحشتناکی درمیآورند.
زمان برگزاری نمایش در روستاهای محتلف متفاوت از هم و به طور تقریبی بین یک هفته تا یک ماه است و از حدود نیمه دوم اسفند ماه شروع میشود. گروه نمایش پس از غروب آفتاب از خانهای به خانه دیگر میروند و در حیاط و فضای باز جلوی هر خانه، برنامه خود را اجرا میکنند و در هر خانهای هم که این نمایش شادی بخش را انجام دهند، کولبارچی از صاحبخانه (خانه خواه) هدایایی مثل برنج، تخم مرغ، شیرینی و گاهی هم پول طلب میکنند.
عروس گوله در واقع گروه نمایشی سیار و اجرای آن میدانی است. نمایش عروسگوله، ریشه در آیین های نمایشی اسطورههای کهن مربوط به آغاز بهار دارد که در آنها نمادهای سال کهنه و نو با هم به ستیز برمیخیزند. شاید در اینجا کنایه از طبیعت زیبای بهاری باشد.امروزه، این آیین باشکوه تنها در محدودی از نقاط روستایی؛ به ویژه نواحی کوهستانی گیلان برپا میشود.
فرامرز طالبی در کتاب تئاتر در گیلان نوشته است:
قدمت عروس گوله به گذشتههاى بسیار دور میرسد. این نمایش در هر منطقه از گیلان با حفظ چهار چوب اولیه نمایش از بداهه هاى بومى نیز برخوردار بوده است.
شخصیتها و شیوه اجرا:
سرخوان: خواننده شعر ،راوىو کارگردان.
ساز زن یا دایره زن: نوازنده سرنا (ساز محلى) دیاره زن (نوازندة دایره) که فقط ریتم آهنگ و شعر را حفظ میکند.
واگیر کونان: هم سرایان شعر عروسه گوله که به دنبال گروه حرکت میکنند و به تعدادشان افزوده میشود.
کترا زنان: چند نفر که با هماهنگى ساز و آواز دو کفگیر چوبى یا دو قطعه چوب را بر هم میکوبند.
غول: موجودى افسانه اى و درشت پیکر…..در برخى مناطق دو شاخ گاو بر سرش می گذاشتند و ریش انبوه سیاهى برچهره اش می بستند؛ چند جارو به جاى دم و چند دسته شالى (ساقه خشک شده برنج) بر پشت و سینهاش مینهادند؛چند زنگوله هم بر لباسش آویزان مى کردند. غول نیز مانند پیربابو لباس می پوشد. شاید هم ژندهتر از پیربابو و با سر و وضع پریشانتر. او هم یک چوبدستی یا کچیک یا کچک kacakدارد که هنگام رقصیدن به کچک پیربابو می زند و میخواند.
پیر بابو: همان باباى پیر فارسى است .لباس کهنه و مندرس به تن وریش سفیدى از پوست بز یا دم اسب بر صورت ،گاه نیز صورت او را سیاه مى کردندو بر سرش کلاه قیفى مقوایى مى گذاشتند. پیربابوpir babuمردی با لباس های ژنده که چوبدستی هم دارد و اداهایی هم در می آورد.
ناز خانم یا همان عروسه گوله: از لباس و آرایش محلى استفاده مى کرد. دو دستمال وزنگهایی در دست مى گرفت که به هنگام رقص براى افشاندن و نواختن به کار مى برد. گاه سوزنى را براى فرارى دادن افراد مزاحم در دست مى گرفت و گاهى هم حالتى از خیاطى و دوخت و دوز را به نمایش مى گذاشت. نقش اروس گوله را مردی درلباس زنانه با آرایشی غلیظ واطوار و اداهای خانم ها بازی می کرد.
کاس خانم: که کارش مراقبت از عروسه گوله بود.
محافظ عروس: مردى جوان با پوششى محلى که با چوب و چماق از عروسه گوله مراقبت مىکرد.
کول بار کش: هدایاى مردم مانند برنج، تخم مرغ، گندم و … را بعد از نمایش درون کیسه میگذاشت.
تکل سیاهی لشکر- سه نفر یا بیشتر. غول و پیربابو به همراه دیاره زن و گاهی وقتها همگی می خوانند:عروس گولی بیاردیم/جونه دیلی بیاردیم/خونه خواه تره نیاردیم/تی پسره بیاردیم.
ترانه عروس گوله
ترانه عروس گوله
مشته برار مشته خواخر
تی چومه واکن بیه دنیا وبین
بهار بومه بهار بومه
تی خانه من سفره هفت سین دچین
آخ شب عید، عید شو
تازه بوبسته سال نو
دار و درختان همگی
به تن دارن لباس نو
عروسه گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم
قزن ورس بیه
تی سگه آدم گیره
پایه زنم میره
آ ناله مره گیره
ووی ! عروس گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم
عروس گوشواره ببین
هی هی
اونه دیم سر خاله ببین
هی هی
عروس بنفشه پیراهن و چادر گلداره ببین
هی هی
عروش گوشواره ببین
هی هی
عروس گوله همینه
عروس بهار شینه
ببین چه نازنینه
گل خانوم بیه بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
نازخانوم تونم بیه
گل خانوم تونم بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
ناز خانوم تونم بیه
سیب خانوم تونم بیه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
گل خانوم بیه بیه
در زنم نگو کیه
بشکفته گل و گیه
گل خانوم تو هم بیه
سیب خانوم تو هم بیه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
رنگ ببینه رنگه
چشمان زنه من دنگه
می چومه پر ارسو
تی دل چی مونه سنگه
قربان خدا بوشوم
ماه بتابسته تنگه
نوروز موارک بین
سال نو موارک
مشته برار مشته خواخر
تی چومه واکن بیه دنیا وبین
بهار بومه بهار بومه
تی خانه من سفره هفت سین دچین
آخ شب عید، عید شو
تازه بوبسته سال نو
دار و درختان همگی
به تن دارن لباس نو
عروسه گوله بیاردیم
جان دله بیاردیم
خانخواه تره نیاردیم
تی پسره بیاردیم