فکر می کنید اولین بنایی که در تمام ایران به سرش زد که عمودی رشد کرده خود را به آسمان برساند، کی ساخته شد؟ یا اولین باری که فلز راهش را به خانه ها و بناهای ایرانی باز کرد و همدم چوب و ساروج و کاهگل شد چه زمانی بود؟
اگر سری به تاریخ بزنید، می بینید که هوس یک تجربه جدید پادشاه قاجار، سبب شد تا یک ساختمان، در تهرانی که آن روزها پایتخت ایران بود، یک سر و گردن از بقیه بناها بلندتر باشد و تبدیل به اولین آسمان خراش ایرانی شود آن هم در روزهایی که تهران استارت توسعه را زده بود.
ساختمان شمس العماره تهران در خیابان پانزده خرداد، در میان شلوغی های پایتخت نخستین بنای ایرانی بوده که هنوز هم بلندی و برتری اش نسبت به خیابان ناصرخسرو هویداست و در بطن خود ستون های فلزی را پنهان کرده است.
با معماری مدرن که لباسی از طرح و رنگ ایرانی به تن کرده و آغازگر معماری نوین در ایران است. اگر هوس کاخ گردی به سرتان زده و یا مشتاقید که بدانید شمس العماره تهران کجاست حتما با ما همسفر شوید تا در یک پایتخت گردی دلچسب سری به تهران قدیم بزنیم.
شمس العماره

شاید باورش سخت باشد اما کاخی 440 سال است که آن جا جا خوش کرده است و خوشبختانه هنوز هم پابرجاست آن هم در نهایت زیبایی.
یادگاری از دوران صفویه که تاجگذاری ها و فراز و فرودهای بسیاری دیده و هنوز هم ارج و قرب خاصی دارد.در قسمت شرقی کاخ بنایی قرار دارد که بهانه اصلی ما برای ملاقات کاخ گلستان است. نخستین برج ایرانی که ارتفاع 35 متری اش آن را کاملا به رخ می کشد.

ساعات بازدید

• در شش ماه دوم سال: هر روز از ساعت 9 الی 16:30
هزینه بلیط
ورودیه کاخ گلستان: 2500 تومان
ورودیه شمس العماره: 2500 تومان
ملاقات در برج ناصری

شمس العماره در نگاه اول با آن کاشی کاری های هزار رنگش آنقدر زیباست که شما را انگشت به دهان می کند. دیوار به دیوار خیابان پرحاشیه آن سوی دیوارها بنایی قرار دارد که ایرانی ایرانی است.
گل هایی که در هم پیچ و تاب خورده اند و سربفلک کشیده اند و شیر ژیان که آن بالا بالاها شمشیر بدست ایستاده و خورشید بانویی که با ناز و کرشمه طلوع کرده است. تا چشم کار می کند تمام بنا را طبقه به طبقه همین کاشی های زیبا پوشانده اند.

درب ها و پنجره های چوبی هم با آن رنگ و لعاب خاصشان شمس العماره را خاص تر و متفاوت تر کرده اند.
کمی که فاصله می گیرید و نگاهی به کلیت بنا می اندازید متوجه می شوید که شمس العماره کمی با ساختمان های اطرافش فرق می کند و اگر کاشی کاری های آن را فاکتور بگیریم شاید کمی هم به بناهای غربی و مدرن شباهت پیدا کند.
دو برج که در نهایت ظرافت در یک خط قرار گرفته اند و مطمئنا حتی با دقت تمام هم متوجه نخواهید شد که برج شمالی از برج جنوبی اندکی بزرگتر است. بنایی 5 طبقه که یک ساعت آن بالا میان دو برجش جا خوش کرده است.


مر پادشاه به معیرالممالک نظام الدوله می رسد که از قضا خزانه دار و مسئول ضرب سکه بوده است. معیرالممالک هم با همکاری معمار به نام و شهره آن روزها محمد علی کاشی در گوشه ای از کاخ ملوکانه طرحی را پیاده سازی می کند که ساخت و آماده سازی اش دو سالی زمان می برد و در سال 1283 هجری قمری ناصرالدین شاه قاجار را صاحب یک برج می کند، آن هم از نوع 5 طبقه و البته به هزینه شخصی خودش، یک خوش خدمتی تمام عیار!


آنقدر تاثیر گذار که خیابان مشرف به بنا که قبلا ناصری نامیده می شده است در میان عامه به نام خیابان شمس العماره شهرت می یابد و بسیاری برای دیدنش عازم خیابان ناصری می شوند.
بعدها به دستور پادشاه یک گروه موززیک هم هر روز در این خیابان و در مجاورت شمس العماره شروع به نواختن می کردند تا موجبات شادی و سرگرمی مردم را فراهم کنند. نمای بیرونی بنا بسیار زیباست اما مطمئنم که درون آن بیشتر شما را بیشتر بر سر ذوق خواهد آورد.

شاید این تغییر به خاطر فرهنگ و هویت ایرانی آن روزها بوده که فضای اصلی باید از ورودی مجزا می بود، نوعی حفظ حریم. روبروی ایوان هم یک حوض بزرگ قرار داشته که بعدها در زمان پهلوی اول به دلیل زیاد شدن پشه و ایجاد مزاحمت آن را پر کردند.

این حد از ظرافت حیرت انگیز است. آیینه کاری های دقیق و فوق العاده ظریف که تللوشان چشم ها را خیره می کند و الحق این تالار شاه نشین بناست.
آیینه کاری های بی نظیر را گچ بری های منظم و خوش برش و در عین حال ظریف و مشبک کاری های زیبا تکمیل کرده اند. هرچقدر هم که پادشاه مسحور معماری غربی شده باشد بازهم نمی تواند چشم بر معجزه هنر ایرانی ببندد. دیوارها، سقف، ازاره ها، هر جا که فکرش را بکنید به طرز وسواس گونه ای با نور و رنگ آراسته شده است.

این ترکیب اما چشم نواز است و نظر مثبت هر بیننده ای را جلب می کند. تالار را دو گوشواره شمالی و جنوبی احاطه کرده اند.

بنا طوری طراحی شده تا ایوان و نورگیر مشرف به باغ باشند و نمای زیباتری را ارائه بدهند. همه چیز آنقدر دقیق و حساب شده است که حیرت بیننده را برمی انگیزد.

باقی طبقات اما ظاهری ساده تر دارند، چرا که محل سکونت دائمی نبوده اند. از راه پله ای که در گوشواره شمالی تعبیه شده است، عازم طبقات بالاتر می شویم.
طبقاتی که هرکدام چند اتاق داشته و البته در طبقه سوم و چهارم اتاق ها کاملا به پشت بام مشرف هستند و به راحتی می توان بین برج ها تردد کرد. تزیینات و چیدمان اتاق ها ساده تر است. پله ها همین طور تا بالاترین طبقه ادامه دارند.

نقش های برجسته گیاهان و پرندگان بر روی دیوارها جان گرفته و چشم هر بیننده ای را می نوازند. اینجا هم ظرافت غوغا می کند. اتاق کوچک است اما دنیایی از هنر را در بطن خود جای داده است.

ساعتی که بر بالای بنا و در میان دو برج قرار گرفته انگار صدای بلندی داشته چرا که در برخی کتب تاریخی ذکر شده که از شمال تا جنوب پایتخت آن روزها صدای زنگ ساعت به گوش می رسیده است، شاید شلوغی و سر و صدای این روزهای پایتخت حتی تصورش را هم محال می کند.
ساعت اما علاوه بر صدای بلند و رسایش انگار کلی افسانه هم دربرداشته است و شاید آن قدرها هم برای ناصرالدین شاه خوش یمن نبوده است!
نقل است که دو جغد نر و ماده در ساعت لانه کرده بودند که هر وقت بیرون می آمدند، مصیبتی عارض می شد. یک بار زمانی که سه روز پشت سر هم جغدها از لانه بیرون زدند در نهایت این ناصرالدین شاه بود که بدست میرزارضاکرمانی کشته شد!

ساعت اهدایی ملکه ویکتوریا که انگار نخستین ساعت مدرن آن روزهای ایران هم بوده نحس بوده یا نبوده طی زمانی نزدیک به یک قرن از کار افتاده بود تا اینکه همین چند سال قبل دوباره عزم ها جزم شد تا ساعت ناصری باز هم به حرکت دربیاید.
اگر اهل هنر و تاریخ باشید حتما از دیدن این کاخ زیبا و ظرافت ها و داستان هایش لذت خواهید برد اما این کاخ برای علاقمندان به معماری بسیار باارزش است.
اولین بنا در سراسر ایران که در ساخت آن از فلز اسفاده شده است. گویی معیرالممالک در ساخت این بنا سنگ تمام گذاشته و از پیشرفته ترین متدهای روز دنیا استفاده کرده است.
ستون های طبقات بالا همه فلزی است. استفاده از خرپا برای تحمل وزن بنا بر روی دیوارها هم اولین بار در شمس العماره محقق شده است.
مقاوم بودن در برابر زلزله، استفاده خاص از شیروانی، ستون های چدنی، پوشش گالوانیزه شیروانی های پشت بام در شمس العماره آغازگر پیشرفت و تغییر در ساخت و سازهای ایرانی است.

















