قلعه اختیارالدین یا ارگ هرات از جمله مهمترین آثار باستانی در افغانستان است که پس از بازسازی و مرمت، مورد توجه ویژه گردشگران داخلی و خارجی افغانستان قرار گرفته است. این بنای تاریخی از جاهای دیدنی افغانستان، در گذر تاریخ با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده و با وقوع جنگهای مختلف در افغانستان آسیبهای زیادی دیده بود اما امروز پس از بازسازی مورد توجه همگان به خصوص مسافران دیگر ولایات افغانستان و اتباع خارجی قرار گرفته است.
قلعه اختیار الدین دقیقا چیست؟
قلعهی تاریخی اختیارالدین دارای دو بخش غربی و شرقی است که در قسمت شرقی آن حرمسرای شاهان و قلعه پایینی آن در سمت غربی قرارگاه نظامیان بوده است. مساحت این قصر تاریخی ۵هزار متر مربع بوده و دارای ۲۱ برج میباشد.
“قلعه اختیار الدین” را “ارگ بالاحصار” هم می نامند که در معنی، قلعه ای کوچک در میان قلعه ای بزرگ است که محل زندگی حاکم یا پادشاه میباشد. قلعه در قسمت شمالی شهر بین محل “قطبیچاق” و محله “بردارانیها” بر روی تپه ای بلند واقع شده است عده ای از مورخین نیز این قلعه را بقایای شهر آرتاگوآنا(هرات امروزی) می پندارند که به مرور زمان از بین رفته که در بالای تل ویرانة شهر آرتاگوآنا قلعه موجود را ساخته اند
یکی از دلایلی که این قلعه به اسم قلعه اختیار الدین معروف گشته است این است که در سال ۷۰۵ هجری قمری و در زمان سلسله کرت فردی به نام ملک فخرالدین قلعه را بازسازی نمود و بپاس خدمات اختیار الدین که در این راه کمک کرده بود این قلعه را به نام وی نامگذاری نمود.این مکان تاریخی در زمان که امیر تیمور گورکانی در ۷۸۵ هجری قمری هرات را تصرف کرد میان دیوار قلعه و دیواراصلی شهر فاصله ایجاد کرد که این بنا از تهدیدهای موجود محفوظ شود. بعد از آن شاهرخ میرزای تیموری در ۸۱۸ هجری قمری فرمان داد تا حصار را از خشت پخته، سنگ و آهک بنا کنند. او این بنا را به مرکز فرهنگی و نظامیاش تبدیل کرد.
دلیل ساخت قلعه اختیار الدین
قبل از اینکه اسکندر از هندوکش عبور کند، از بلخ به طرف هرات(آرتاکوآنای قدیم) لشکر کشیده و مدت دو سال در این شهر و اطراف آن اقامت گزید. هاردولد لمپ نویسنده آمریکایی می گوید: هنگامی که اسکندر به طرف جنوب می رفت به منطقه ای رسید که شهری بنام هرات در آنجا و جود داشت و یکی از شهرهای موسوم به اسکندریه را در این منطقه بنا کرد و سربازان ناتوان و سوداگران را در آنجا ساکن کرد و دیواری اطراف این شهر بنا کرد که به صورت موقت وسیله دفاع شهر باشد. که هدف اصلی از ساختن این دژ، حفظ نظامیان از شورش احتمالی مردم شهر در برابر سلطهی مقدونیها بود.
قلعه اختیار الدین دارای گالری های متفاوتی می باشد که در قسمت شمال قلعه سه گالری، در قسمت جنوب قلعه یک گالری،در قسمت جنوب غرب یک گالری، در قسمت غرب دو گالری و در قسمت شرق یک گالری دیگر وجود دارد که در حال حاضر موزه ملی افغانستان درآن جا وجود دارد.
موزه ملی
در درون این بنای تاریخی، موزه ملی هرات قرار دارد که یکی از چهار موزه ولایتی افغانستان است که به روی همگان باز می باشد. موزه هنرهای اسلامی برلین که با انستیتوت باستان شناسی آلمان کار میکند، در تهیه آثار مصنوعی و نمایش آن همکاری کرده است. از جمله ۱۱۰۰ اثر تاریخی از هرات حدود ۲۵۰ آن در این بنای تاریخی به نمایش گذاشته شده است.
آثاری که در این موزیم نگهداری میشود، شامل اثرهای از دورههای غزنویان، غوریان، ملکوک کرت، صفویان و تیموریان میباشد. بیشتر این اثرها از سنگ، سفال، فلز، کاشی و چوب ساخته شده که به شکلهای مختلفی مانند ظروف خانه، مجسمهی حیوانات، سکهها، سلاحهای جنگی و زیورات وجود دارد.این موزیم در سال ۱۳۰۳ خورشیدی در زمان امانالله خان در داخل قلعه اختیارالدین بنیانگذاری شد.که درطول عمرش بارها مورد دستبُرد سارقین قرار گرفت. بر اساس معلومات ریاست اطلاعات و فرهنک ولایت هرات دردوره طالبان درحدود ۱۵۰ مجسمه وتندیس نایاب این موزیم توسط تیشه وتبر شکستانده شده است.بسیاری از این آثار مربوط به قرن های دهم و سیزدهم میلادی است، زمانی که هرات مرکز سیاست و فرهنگ بود. ظروف سفالین، وسایل فلزی، سنگ مقبره بهزاد نقاش بزرگ پارسی و نسخه های خطی شامل این آثار هستند.
عارف عثما نوف افغانستان شناس شهر بعد از بازدید از قلعه اختیار الدین در عقرب سال ۱۳۴۷ خاطرات خود را درباره هرات که در روزنامه انیس شماره ۱۹۳-۲۰۶ تر جمه وچا پ شده است چنین مینوسد. اگر گفته شود که هر سنگ هری خود تاریخ جداگانه است مبالغه نخواهد بود هر سنگ این سرزمین پرافتخار به زبان حال با شما حرف میزند واز گذشته های این دیار افسانه ها میگوید تنها برای درک این حالت یک شرط لازم است وآن اینکه باید قلب شما از احساس عشق ومحبت نسبت به زندگی وزیبائی ها آن مالا مال باشد ونسبت به شاعران وپیش آهنگان علم وهنر که عصاره هنر واستعداد خود را برای آیندگان بیادگار گذاشته اند احساس محبت وعلاقه نماید فقط در همین موقع این سنگ ها که صدای پای گذشته گان را شنیده اند به زبان می آیند واز گذشته داستان میگویند.