هزار اسب یا هزار اسپ از قدیمیترین شهرهای آسیانه میانه در نزدیکی شهر خیوه مرکز خوارزم قرار گرفته است. شهری که سه هزار سال از مهمترین مراکز سیاسی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی در ولایت خوارزم بوده است.
استحکامات شهر هزار اسب از قبیل برج و باروها و خندق حفاری شده دور شهر برای قرنها آن را از گزند دشمنان در امان نگه داشته بود. طراحی این شهر به گونهای بوده است که کانالی آن را با رودخانه آمودریا (جیحون) پیوند میداد.
دژ قدیمی هزار اسب در کنار شهر هزار اسب قرار گرفته، جایی در پنج کیلومتری آمودریا. این دژ بر روی تپهای با ارتفاع بیش از 6 متر ساخته شده است.
چیزی که امروزه از دژ هزار اسب باقی مانده است دیوارهایی عظیم و قطور است که از وجود دژی مستحکم در گذشته خبر میدهد. بقایای خندقهای اطراف شهر به شکل برکهای در کنار قلعه باقی مانده و جالب است بدانید هماکنون در آن مردمان بومی به ماهیگیری میپردازند.
نادرشاه افشار در هنگام کشورگشایی در هندوستان مطلع شد که ایلباس حاکم خوارزم به نواحی تجن دست درازی کرده است. نادر پس از پایان کار هندوستان در سال 1740م. ( 1119 خورشیدی)به بخارا رفته حاکم بخارا را مطیع نموده واز آنجا عازم خوارزم شد. ایلباس در دژ هزار اسب موضع گرفت ولی نادر از حمله به هزار اسب چشم پوشید و بطرف خیوه شتافت. ایلباس که اکنون از دژ خارج شده بود در دژ خانقاه (امروز شهر کانگا Khanga) تسلیم سپاه نادر شد ولی بفرمان نادر به قتل رسید.
در رابطه با تاریخ دژ هزار اسب بیشتر به جنگ بین سلطان سنجر و علاالدین اتسز حاکم خوارزم اشاره میشود. اتسز هر از چندی از اطاعت سلطان سر باز میزد ولی سلطان با وجود سلطه نظامی او را که شخصی فرهنگ دوست بود می بخشید. در آخرین مصاف و هنگامیکه سنجر دژ را محاصره کرده بود، انوری مداح وی یک رباعی به نظم کشید که آنرا برای تزلزل روحیه اتسز با تیر به درون قلعه فرستادند:
ای شاه که همه ملک زمین حسب تو راست از دولت و اقبال جهان کسب تو راست
امروز به یک حمله هزار اسب بگیر فردا خوارزم و صد هزار اسب تو راست